Book Lovers
ترانه های منتخب سری 34
بخش دانلود
ترانه های منتخب سری 2
ترانه های منتخب سری 8
ترانه های منتخب سری 37
بخش دانلود
- دانلود کل آهنگ ها در یک فایل زیپ با لینک مستقیم - 119 مگابایت
- دانلود آهنگ ها به صورت تک تک و مجزا (برای مشاهده لیست روی لینک کلیک کنید)
✓ موسیقی های برگزیده آلبوم : موسیقی اول | موسیقی دوم | موسییقی سوم
ترانه های منتخب سری 43
بخش دانلود
ترانه های منتخب سری 12
ترانه های منتخب سری 42
بخش دانلود
- دانلود کل آهنگ ها در یک فایل زیپ با لینک مستقیم - 209 مگابایت
- دانلود آهنگ ها به صورت تک تک و مجزا (جهت مشاهده لیست و دانلود روی لینک کلیک کنید )
✓ موسیقی های برگزیده آلبوم : موسیقی اول | موسیقی دوم | موسییقی سوم
ترانه های منتخب سری 6
دانلود با کیفیت عالی MP3 320,256Kbps
Ali Zibaei (Takta) – Bi Fayedeh
Alireza Bolouri – Be Man Bargard
Farhad Javaherkalam – Khodahafez
Masoud Saeedi & Naser Zeynali – Jodaei
Mehdi Ahmadvand – Ashegh Shodam
Mohammad Alizadeh Ft Hamed Kolivand – Owje Ehsas
Mohammad Esfahani – Amir Meykhaneh
دانلود با کیفیت مناسب MP3 128 Kbos
Ali Zibaei (Takta) – Bi Fayedeh
Alireza Bolouri – Be Man Bargard
Farhad Javaherkalam – Khodahafez
Masoud Saeedi & Naser Zeynali – Jodaei
Mehdi Ahmadvand – Ashegh Shodam
Mohammad Alizadeh Ft Hamed Kolivand – Owje Ehsas
ترانه های منتخب سری 17
ترانه های منتخب سری 38
بخش دانلود
- دانلود کل آهنگ ها در یک فایل زیپ با لینک مستقیم - 152 مگابایت
- دانلود آهنگ ها به صورت تک تک و مجزا (جهت مشاهده لیست و دانلود روی لینک کلیک کنید )
✓ موسیقی های برگزیده آلبوم : موسیقی اول | موسیقی دوم | موسییقی سوم
ترانه های منتخب سری 36
بخش دانلود
- دانلود کل آهنگ ها در یک فایل زیپ با لینک مستقیم - 88 مگابایت
- دانلود آهنگ ها به صورت تک تک و مجزا (برای مشاهده لیست روی لینک کلیک کنید)
✓ موسیقی های برگزیده آلبوم : موسیقی اول | موسیقی دوم | موسییقی سوم
ترانه های منتخب سری 19
دانلود با کیفیت عالی MP3 320 Kbps
دانلود کل آهنگ ها به صورت یک جا در یک فایل زیپ
Ali Zibaei (Takta) – Baziaye Zendegi
Kourosh Moghimi – Istgahe Matrook
Masoud Mohammad Nabi – Havaset Nist
Mohammad Reza Forootan – Metropole
Mohammadreza Golzar – Bavar Kon Donyami
Mohsen Yahaghi – Toro Dost Daram
برشی از یک کتاب 36
آدم باید به این کشف و شهود برسد که چه عاملی آتش درونش را پیوسته شعله ور نگه می دارد .. آن آتش، غذای روح است . اگر کسی به موقع در نیابد که چه چیزی آتشِ درون را شعله ور می کند، قوطی کبریت وجودش ، نم بر میدارد و هیچ یک از چوب کبریت هایش هیچ وقت روشن نمی شود ...
مثل آب برای شکلات | لورا اسکوئیل | مترجم : مریم بیات
زنی که معتقد است مردها بی احساس ، بی توجه و غیرقابل اعتماد هستند ، با مردهایی با این خصوصیات روبه رو می شود . زنی که انتظار دارد مردی را بیابد که مهربان ، احساساتی ، و قابل اعتماد باشد ، با چنین مردی مواجه خواهد شد . این تصادف نیست . انتظارات مثبت سبب می شود که مرد خود را فردی با ارزش بداند و تا آنجا که ممکن است نیازهای زن را برآورده کند.
زنان باهوش انتخابهای احمقانه | کانل کوآن
راه رفتن خوب است. همیشه خوب بوده است . همیشه به درد می خورد . وقتی که فقیری و کرایه ی تاکسی گران تمام می شود . وقتی که ثروتمندی و چربی های بدنت با راه رفتن آب می شود . اگر هم بخواهی از فکر خالی بشوی باز هم باید راه بروی . برای احساس کردن زندگی در شلوغی خیابان ها باید راه بروی و برای از یاد بردن آزار و بی مهری مردم بازهم باید راه بروی.
وقتی جوانی ، وقتی پیری . وقتی هنوز بچه ای . هر توقف یعنی یک چیز خوشمزه . و برای توقف بعدی باید راه رفت.
پرنده ی من | فریبا وفی
پیرمرد ودریا | ارنست همینگوی
اما من حالا هشتاد و دو سالم است. واقعا که دستتان درد نکند ، ای حقه بازهای پست.
مرد بی وطن | کورت ونه گات
" این می تونه درس خوبی برای تو هم باشه مارشال ، بهش فکر کن ؛ بعد ازتموم شدن بازی ، پیاده ها ، شاه ها و وزیرها همه به یک جعبه برمی گردن ..
دروغگویی روی مبل | اروین د یالوم | مترجم : حسین کاظمی یزدی
ماهی ها هیچ خاطره ای بیشتر از چند ثانیه ندارند و همان را هم فراموش می کنند ، و مادامی که از این نقص شان بی خبرند ، حتما زندگی برایشان یک داستان بلندِ خوب و خوش است . یک جشنِ همیشگی ..
اَبَر ابله | ارلند لو
کنت مونت کریستو | الکساندر دوما
هیچکس سختی کوهستان را برای دیدن یک منظره تحمل نمیکند .. قله ؛ تنها جایی برکوهستان نیست . قله در قلب و ذهن ما جای دارد . قله ؛ پاره ای از یک رویاست که به حقیقت می پیوندد .. و مدرکی مسلم براین است که زندگیمان بامعناست .. قله نشانی از آن است که می توانیم با قدرت اراده و توان جسممان ؛ زندگی را به آنچه میخواهیم و آنچه دستانمان قدرت خلق آن را دارند ؛ تبدیل کنیم ..!
لمس بام دنیا | اریک واینمایر
دوست داریم به نقطه ای معهود یا یک نشانی آشنا دست پیدا کنیم . همه چیز را در نوعی دفتر رسمی به ثبت برسانیم تا هرگز احساس نکنیم بی مهابا و کورکورانه جلو میرانیم . پس پیمان دوستی میبندیم و میکوشیم آشنایی های زودگذر و میرنده را به یادماندنی و پایا تبدیل کنیم . چه حقی ست که به خود میدهیم و با زور و هر راه غیرقانونی وارد زندگی دیگران میشویم تا بعد با غرور و خودپسندی احمقانه مان خود را چون تیغ جراحی در کلیه ها و قلب هایشان فرو کنیم.
در کافه ی جوانی گم شده | پاتریک مودیانو
اگر دراین راه شکست می خورن ، برای اینه که از خوشبختی مفهومی در ذهن دارن که از دیگران برگرفته اند و با واقعیت آنها همخوانی ندارد ؛ مثل پول ، ازدواج موفق ، معشوقه ی خوش اندام ، ماشین کورسی ، آپارتمان های بزرگ دو طبقه در پاریس ..
مفاهیم قراردادی ، این آدم ها علی رغم موفقیتشون خوشبخت نیستن ، چون خوشبختی دیگران رو زندگی میکنن
خوشبختی از نظر سایرین ..
یک روز قشنگ بارانی | اریک امانوئل اشمیت
چرا موقع دیدن عکس سکوت می کنیم ؟ چرا همیشه ، در لحظه ی دیدن عکس ها ساکت ایم ؟ آیا این دو ، عکس وسکوت ، مکمل هم هستند ؟ آیا ما با دیدن عکس ها آن ها را می خوانیم ؟ و یا در عکس صدایی هست که ما را مجبور به شنیدن و یا وادار به سکوت می کند؟
ما عکس ها را بیش از آن که ببینیم ، می شنویم . عکس ها با زبان های بی نهایت متفاوتی شروع به حرف زدن می کنند . از خودشان می گویند ، از مکانشان ، از زمان شان ، از ارتباط بین آدم ها و در نهایت از ما.
اما همه ی آن ها خوب حرف نمی زنند ، همه آنها صدای خوبی ندارند ، همه آن ها جذاب نیستند . کم پیش می آید که عکسی ما را کنار خودش نگه دارد ، مختصر باشد و کامل.
عکس ها برای ما قصه می گویند ، فقط قصه . سرو ته واقعیت را می زنند تا باورشان کنیم . و ما باور میکنیم . اما درست بعد از آن که خود را به ما اثبات کردند ما را رها می کنند و فقط باور ماست که همه چیز را می سازد ...
لذتی که حرفش بود | پیمان هوشمند زاده
درد جاودانگی | میگل د. اونامونو
" لعنت " پرکاربردترین کلمه پدر بود . این کلمه چند خاصیت حیاتی داشت اول اینکه مثل درزگاهی بود تا بخار جمع شده درونِ سرت را از دهان بیرون بدهی ؛ دشنامی مخفی و بی دردسر بود که می شد با احتیاط کم تری به کارش ببری در لحظه هایی که هیچ کار دیگری از تو برنمی آمد . خلاصه ، لعنت چون لایه ی چسبناکِ ضد دردی به کمر زندگی هامان چسبیده بود و درمانی موقتی بود.
جا ماندیم .. | بهناز علیپور گسکری
در واقع عشق می توانست یکی از چیزهایی باشد که انسان را تغییر می دهد . دومین پدیده ای که موجب تغییر انسان می شود و او را وادار می کند که در مسیری متفاوت با آنچه از پیش برنامه ریزی کرده بود حرکت کند ، ناامیدی است . بله ، شاید عشق قادر به تغییر سریع انسان شود ، ولی ناامیدی ، همین کار را بسیار سریع تر انجام می دهد.
یازده دقیقه | پائولو کوئلیو
تسلی بخشی های فلسفه | آلن دوباتن | مترجم: عرفان ثابتی
قلبی به این سپیدی | خابیر ماریاس | مترجم: مهسا ملک مرزبان
فرد هرقدر هم فاسد و حقیر باشد . به طور غریزی طالب آن است که برایش شخصیت قائل شوند چون یک انسان است ، پس باید مثل یک انسان هم با او رفتار شود.
پروردگارا، رفتاری "انسانی" می تواند حتی کسانی که تصویر خدا هم براشون تار شده، به تعالی برساند!
خاطرات خانه مردگان | فئودور داستایوفسکی
تا موقعی که شما یک فرد هستید، شبیه یک قطره در اقیانوس می باشید؛ موقعی که شما بخشی از آگاهیِ کیهانی باشید، کلِ اقیانوس خواهید بود.
آرتور پرسید: آیا یک قطره در اقیانوس ذوب شده و گم نمی شود؟
مرلین به او اطمینان داد: خیر، یک فرد هرگز نمی تواند محو شود، حتی به واسطه ی تجربه ی اقیانوسِ آگاهی . تو می توانی همزمان هم خودت باشی و هم همه. این ممکن است یک معما به نظر آید، اما با این همه همین طور است.
طریق کیمیاگری | دیپاک چوپرا
در علفزار می دوید که ناگهان به دختری زیبا بدل شد. خوشحال شد اما نتوانست بخندد. خندیدن بلد نبود. باز نتوانست انگشت هایش را در خرمنِ موهایش فرو کند. دست هایش انگشت نداش. از تماشای علف زار، منصرف شد. از پشتِ پنجره ی آغل کنار رفت. به اسب بودنش ادامه داد.
بخشکی شانس | رسول یونان
آنچه که شکست شکسته و من ترجیح می دهم که در خاطره خود همیشه آن را به همان صورتی که روز اول بود حفظ کنم تا اینکه آن تکه ها را به هم بچسبانم و تا وقتی زنده ام آن ظرف شکسته را مقابل چشمم ببینم.
بر باد رفته | مارگارت میچل
از شکست خوردن وحشتی ندارم. از رکود و واماندگی می ترسم. از این می ترسم که دیگر به چیزی اهمیت ندهم، پدرم را ببین؛ ممکن است باور نکنی من می دانم مرد باهوشی است. اما وامانده است؛ حالا امیدوار است پسرهایش رمز موفقیت را کشف کنند و دست به کارهایی بزنند که خودش از عهده آن برنیامده.
عقده ادیپ من | فرانک اکانر
انسان ها | مت هیگ
و زیر آن:
و کدام دختر کوچولوست که دوست نداشته باشد همراه مادرش آشپزی کند؟ سرتاسر صفحه پر بود از تپه های کوچک متورم، انگار کتاب زیر باران بوده باشد و لیدیا مثل اینکه بخواهد خط بریل بخواند با نوک انگشتانش آن ها را لمس کرد، لیدیا نمی دانست آن ها چی هستند تا اینکه قطره اشکی روی کاغذ افتاد. وقتی آن را پاک کرد، جایش را تپه کوچکی گرفت. بعد یک تپه دیگر، بعد یکی دیگر. حتما مادرش هم روی این صفحه گریه کرده است.
تمام آنچه هرگز به تو نگفتم | سلست ان جی | مترجم: مرضیه خسروی
... آن دختری که دوان دوان با شلوار جین و بلوز سفید رد شد، چه میخواست؟ خواسته اش آنقدر عاجل بود که نمیگذاشت بر زیبایی خورشید، دریای آبی، بچه های داخل کالسکه و نخل های حاشیه ی ساحل تامل کند؟!
" ندو دختر! هیچ وقت نمیتوانی از دو حضور مهم زندگی هرانسانی فرار کنی: خدا و مرگ. خدا در هرقدم همراهت است، آزرده است، چرا که میبیند هیچ توجهی به معجزه ی زندگی نداری. و مرگ؟ همین الان از کنار جسدی رد شدی و نفهمیدی.
برنده تنهاست | پائولو کوئلیو | مترجم: آرش حجازی
بنا بر نظریه های هندو "در حالت کنونی خویش، ما فقط نیمه انسان هستیم. پستی های ما هنوز حیوانی هستند."
تنها با پیروزی محبت بر غرایز پست ماست که بخش حیوانی وجودمان کشته می شود. با جریانی مداوم از تلاشها و خطاها و با تسلط با گامهای دردناک و دشوار در راه تکامل پیش می رود.
همه مردم برادرند | مهاتما گاندی
بار هستی | میلان کوندرا
زنی ناتمام | لیلیان هلمن
انسان از آغاز وجود، خود را بسی کم شاد کرده است.
برادران، گناه نخستین همین است و همین!
هرچه بیشتر خود را شاد کنیم، آزردن دیگران و در اندیشه ی آزار بودن را بیشتر از یاد می بریم.
چنین گفت زرتشت | فردریش نیچه
رفتن به جایی را که با رفتن به آن نمی رسیم باید ترک کنیم و بحث درباره ی موضوع هایی که با بحث کردن فیصله نمی یابند را باید کنار بگذاریم و اندیشیدن درباره ی مسایلی که با اندیشیدن حل نمی شوند را باید از سر دور کنیم.
اندیشه های متی | برتولت برشت
ترانه های منتخب سری 30
بخش دانلود
معرفی کتاب 27
عشق و نفرت (ازدواج طوفانی لئو و سونیا تالستوی)
- ویلیام شایرر
- ترجمه ی گیتی خوشدل
- انتشارات هرمس
- چاپ اول: 94
تولستوی در سال ۱۸۶۲ با دختر هجدهسالهای با سَلَفِ آلمانی، به نام سوفیا آندر ژونا برس (۱۸۴۴ - ۱۹۱۹)، ازدواج کرد و رمانهای جاودانهای به نام جنگ و صلح و آنا کارنینا را تألیف و منتشر ساخت. پشتیبانی همسر جوانش از فعالیتهای ادبی تولستوی که به روایتی ۱۴۰۰ صفحه از پیش نویس جنگ و صلح را بیش از هفت بار پاکنویس کرده است، شایسته احترام است. رابطه این دو عاشقانه، ولی پرتنش بود. دفترچه یادداشتی که تولستوی در دوران پیش از ازدواج شرح زندگی خود را در آن مینوشت به دست سوفیا افتاد.
در این دفترچه یادداشت شرح خوشگذارنی ها و عیاشی های تولستوی نوشته شده بود. تاثیر این مطالب بر سوفیا سنگین بود به طوری که می نویسد این دوران زننده و ناخوشایند و زندگی او در آن موقع غیرقابل پذیرش است. غرق شدن تولستوی در مسایل فلسفی در سال های بعد نیز مشکلات زیادی برای این دو به همراه داشت. آنها با همدیگر ۱۳ فرزند مشترک داشتند که ۴ تا از آنها در کودکی مردند.
رستوران آخر جهان
- داگلاس آدامز
- ترجمه ی آرش سرکوهی
- نشر چشمه
- چاپ اول: 95
رستوران آخر جهان مانند جلد نخست رمانی است علمی ـ تخیلی و طنزآمیز. این رمان سفر کهکشانی پُرماجرای آرتور دنت، مردی میان مایه از طبقهی متوسط انگلیس و نقش ناخواسته ی او را در یافتن معنای زندگی روایت کرده و با نقل داستانی ماجراهایی که در فضای بین کهکشانی و سیاره هایی دور از کرهی زمین رخ می دهند، زمین و زمان و زمانه، قدرت، مراجع و اتوریتههای جهان معاصر، آدمها و مفاهیم، افکار و کردار انسانها را با زبانی کنایی به طنزی متعالی برمیکشد.
ماجرای رسیدن آرتور و همسفرانش به رستوران آخر جهان، دیدار آن ها با مردی که دنیا را اداره میکند و تفسیر طنزآمیز رمان از تاریخ کره ی زمین، از شیرینترین، پُرمعناترین و موفق ترین خط های داستانی جلد دوم مجموعهاند.
رمان 5جلدی راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها، که برخی منتقدان آن را از درخشانترین طنزها و زیباترین آثار پُستمدرن معاصر ارزیابی می کنند، از پُرفروش ترین کتابهای دههی 80 و 90 میلادی بود، جوایز فراوانی را از آنِ خود کرده و تاکنون به ده ها زبان ترجمه شده است.
تشیع (ریشه ها و باورهای عرفانی)
- محمدعلی امیرمعزی
- ترجمه ی نورالدین الله دینی
- نشر نامک
- چاپ اول: 94
مؤلف این اثر از معدود صاحبنظران اروپایی درباره مطالعات تشیع دوازدهامامی است. جنبههای امامشناسی شیعه اثنیعشری در این کتاب با مهارتی روششناسانه عرضه میشود. صراحت و وضوح کلام، همراه با دقت و موشکافی در ارائه خوانشی امامشناسانه از احادیث شیعه، از ویژگی های این پژوهش علمی در تشیع باطنی است. محتوای کتاب، کوشش مهم و کم سابقه ای برای درک علمی جوانب معنوی شیعی و زمینه ای وسیع و دقیق برای متون و باورهای تشیع باطنی فراهم میآورد. تسلط نویسنده به مطالعات اسلامی غربی و آشنایی عمیقش با گنجینه متون شیعی از قرن دوم ه. ق تا عصر ملاصدرا و مشایخ معاصر سلسلههای عرفانی و نیز روششناسی تاریخی و انتقادی در این اثر بهخوبی مشهود است
مؤلف کتاب در پیشگفتار خود نوشته است: «پژوهشهایی که کتاب حاضر را تشکیل میدهند، به بررسی برخی از جنبههای عرفانی و تاریخی تشیع، که کمتر بررسی شدهاند، میپردازند و بین سالهای 1992 تا 2005 در مجلات تخصصی و نشریات علمی مختلف به چاپ رسیدهاند. این پژوهشها با هم یک رشته از «جنبههای امامشناسی دوازدهامامی» را تشکیل میدهند. این مقالات، خود، بهروز شده و در نظمی سامانیافته قرار گرفتهاند و در پی آناند تا انسجامی را به وجود آورند که پیشتر، بازسازی آن در مورد عقاید و رفتارهای مذهبی شیعه، دشوار بود.»
- اسکات فیتزجرالد
- ترجمه ی رضا رضایی
- نشر ماهی
- چاپ اول: 95
رضا رضایی در مقدمهای که در ابتدای کتاب نوشته، شرحی از زندگی و آثار فیتزجرالد آورده و در جایی از مقدمه اش جملهای از تی.اس.الیوت نقل کرده که به روشنی نشاندهنده اهمیت «گتسبی بزرگ» است. الیوت «گتسبی بزرگ» را نخستین گامی دانسته که داستان آمریکایی بعد از هنری جیمز برداشته است و جز او، بسیاری دیگر از نویسندگان و منتقدان مطرح به ستایش این رمان پرداختهاند. رضایی در بخش پایانی مقدمهاش درباره دلیل ترجمه مجدد این رمان نوشته: «ترجمه هر اثر ادبی شاید نقدی ضمنی بر ترجمههای قبلی نیز محسوب شود.
من هم به ترجمه شادروان کریم امامی انتقادهایی داشتم و تصورم آن بود (و هست) که در آن ترجمه حق مطلب ادا نشده و خطاهای قابلتوجهی نیز چه در درک متن اصلی و چه در انتقال معنا به فارسی به چشم میخورد- بگذریم از بحثهای مربوط به سبک یا لحن یا سیاق گفتار و نوشتار و امثال آن. اما با دیدن ترجمه هایی که چهلواندیسال بعد از ترجمه کریم امامی به بازار آمدهاند، متقاعد شدم که ترجمه کریم امامی در مقایسه با آنها سربلند از کار درآمده است.
در ترجمههای جدید شاهد خطاها و بدفهمیهای عجیبی هستیم که کافی بود مترجمان شان نگاهی به ترجمه کریم امامی بیندازند تا از آن ها اجتناب کنند... در حدود پنجاهسال پیش کریم امامی با متن دشواری دست و پنجه نرم کرد و از پس آن برنیامد، اما این مترجمان جدید اصلا دستوپنجهای نرم نکردهاند و هرچه دلشان خواست نوشتهاند و ناشرانی هم این متنها را «تولید» کردهاند و به «بازار» فرستادهاند.»
دفتر خاطرات آندری تارکوفسکی
- آندری تارکوفسکی
- ترجمه ی عظیم جابری
- نشر افراز
- چاپ اول: 95
این کتاب شامل خاطرات ۱۶ سال پایانی زندگی تارکوفسکی است. این کارگردان در آن مقطع، ۳۸ ساله است و دو فیلم «کودکی ایوان» (برندهی شیر طلای ونیز) و «آندری روبلف» را در کارنامه دارد، و در آستانهی شروع فیلمبرداری «سولاریس» است.
تارکوفسکی از سال ۱۹۷۰ تصمیم به نوشتن خاطرات خصوصی اش میگیرد؛ مجموعهای از خاطرات روزمره راجع به زندگی خانوادگی و کار، حجم زیادی از نقلقولها، طرحها و نامهها که هیچ یک جهت چاپ نوشته نشدهاند، و از همین رو، چیزی که بیش از هر چیز دیگر در این کتاب بارز است و لحظات بسیار زیبایی آفریده، صداقت آن است.
در این کتاب، با انسانی مواجه میشویم که علی رغم تمام بزرگی اش در عالم هنر، باز دستخوش تناقضاتی در زندگی معمولی میگردد که خصیصه هر موجود انسانیست. «دفتر خاطرات»، بیواسطهترین منبع برای درک سینماگر (در کنار فیلمهایش) است. کتاب حاضر از متن فرانسوی به فارسی برگردانده شده، و به طور کامل با متن انگلیسی کتاب تطبیق یافته است. این چاپ (نشر کایه دو سینما) کاملترین نسخه از دفتر خاطرات را با همکاری نزدیک همسر و پسر تارکوفسکی تهیه کرده و با افزودهها و توضیحات بسیاری غنا بخشیده است. از مهم ترین ویژگی های این چاپ، نحوه هوشمندانه ی تدوین آن است، به طوری که خواننده از آغاز با شخصیتهایی همراه میشود که تا پایان کتاب حضور دارند و هیچ واقعه یا موضوعی به حال خود رها نمیشود، درست مانند یک داستان.
سینمای عباس کیارستمی
- روبرت صفاریان
- انتشارات روزنه
- چاپ اول: 95
«واقعیت این است که نوشتن درباره عباس کیارستمی برای من چالش هیجان انگیزی است من جزو آن گروه از منتقدانی نیستم که موفقیت جهانی کیارستمی (و سینمای ایران) را محصول دسیسه های جهانی می دانند و معتقدند او فیلمسازی بلد نیستو جزو کسانی هم نیستم که همه فیلم های او را دربست می ستایند و هیچ انتقادی به کارهای او وارد نمی دانند. معتقدم کیارستمی هنرمند بسیار مهمی است. یکی از چند سینماگر مهم ایرانی است.
هنرمند بزرگ و در ضمن هنرمند بسیار خاص و منحصر به فردی است. اگر می گویم هنرمندی بزرگ و نه کارگردانی یا سینماگری بزرگ، به این سبب است که به گمانم او را به عنوان «هنرمند» بهتر می توان فهمید تا صرفاً فیلمساز. پرادختن به سینمای او و هنر او پرداختن به شماری از پرسش های مهم نقد هنر و نقد سینمایی مانند مفهوم رئالیسم، رابطه هنر و واقعیت، بازیگری و طبیعی نمایی، مرز بین سینمای مستند و داستانی و... را الزامی می کند. و همین طور پرداختن پرسش های جذابی درباره رابطه هنرمند و جامعه و رابطه جهانی شدن و بومی بودن را الزامی می کند.»
پنهان در آینه (گفت و گو با ضیا موحد)
- مهدی مظفری ساوجی
- انتشارات هرمس
- چاپ اول: 95
«زمانی دوست دانشمند من ابوالحسن نجفی، داستان شناس معروف به نویسندگان جوانی که تقلید فاکنر و جویس و رمان های پست مدرن را می کردند توصیه می کرد یک داستن سروته دارد و بی ادا بنویسید که معلوم شود اصلاً داستان هستید یا نه.
برخی گمان می کنند شعر به ظاهر ساده گفتن کار ساده و کار هر کسی است. برگزیده شعر انگلیسی را ورق بزنید تا بفهمید بهترین شعرها به ظاهر ساده است. سونت های شکسپیر که شهرت جهانی دارند ظاهر به واقع ساده دارند. اما شارحان را بر آن ها که می خوانی می بینی عجب ریزه کاری ها و ظرافت های تقلیدناپذیری دارند. عجیب است که ما نمونه ی اعلای این گونه شعر را داریم: غزلیات سعدی که به حق سهل اما ممتنع است تقلید از آن.
یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم. می بخشید که صریح حرف می زنم اما در نقد، رعایت افراد معنایی ندارد. من روزی یقین کردم که براهنی بیرون باغ شعر است که خواست قصیده سازی کند. از آن قصیده فهمیدم که با میراث فرهنگی شعر ما به کلی بیگانه است و این انگولک کردن ها به زبان در شعر ناخودآگاه پنهان کردن ضعف او در شاعری است. یک جا هم گفته می خواهم به زبان فارسی...! غافل از این که این زمین خیلی سفت است.گمراهان امثال براهنی مخاطب من نیستند.»
کریمخان زند
- جان پری
- ترجمه ی کاظم فیروزمند
- نشر نامک
- چاپ اول: زمستان 94
کریمخان زند سرکرده ی فروپایه یک این شبانکاره ی گمنام بود که بخش اعظم ایران را زیر فرمان درآورد و شیراز را پایتخت قرارداد و در سال های اخیر قرن هیجدهم سلسله ای کوتاه مدت تاسیس کرد. نام و آوازه ی او به خاطر جنگ های بزرگ و کین توزی های بی رحمانه که مشخصه ی پیشینیان و جانشینان او بر مسند قدرت است،نیست بلکه به خاطر خرد و شعور عملی، تواضع ایثارگرانه، و انسانیتی بی غرض در خدمت اتباع و رعایا است. او در ایران به مردی نیکوخصال شهرت دارد که پادشاه خوبی شد و هم چنان خوب ماند؛ آرامش، رونق و عدالت را که سخت مورد نیاز بود، در پی نیم قرن جباریت و آشوب دوباره برقرار کرد.
این زندگی نامه ی جامع درباره ی کریم خان، نگاهی به تکوین هویت یگانه ی ایران در میان ملت ها و اقوام نوظهور غرب آسیا دارد و در این میان حکومت کریمخان را محور عصری می داند که از زمان برقراری سلسله صفویه و رسمیت یافتن مذهب تشیع دوازده امامی، تا انقلاب منتهی به سرنگونی نظام شاهنشاهی در سال 1357، سرنوشت این کشور را رقم زده است.
دموکراسی پس از دموکراتیزاسیون (زمینه ها و بحران های دموکراسی محافظه کار کره جنوبی)
- جنگ جیپ چوی
- ترجمه ی سعیدرضا اتحادی
- نشر نو
- چاپ اول: 95
جمهوری کره که امروزه قدرت اقتصادی یازدهم جهان به شمار می رود و به قولی یکی از معجزات اقتصادی جهان شناخته می شود، در مدت هفتاد سال از یک کشور فقیر به شبکه ی قدرت های ثروتمند دنیا پیوسته است.
کره که تاریخی طولانی دارد، از ابتدای قرن بیستم و تحت تاثیر تحولات بین المللی قرار گرفته که عمده ترین اشغال و استثمار این کشور به وسیله ی ژاپن بوده است...
کتاب حاضر بر آن است تا ریشه ها، ترکیب و تغییرات دموکراسی کره جنوبی را براساس سیاست های پنجاه سال گذشته بررسی نماید. برای درک مشکلاتی که دموکراسی کره جنوبی در حال حاضر با آن مواجه است، ضرورت دارد که از تغییرهای سطحی و محسوس فراتر رویم. می بایست در بعد تاریخی و ساختاری به بازنگری شرایط و محدودیت های بدو تاسیس دموکراسی کره جنوبی و سپس شرایط و تغییرات پسینی بپردازیم.
زنان، دشتان و جنون ماهانه (پژوهشی اسطوره شناختی و تاریخی درباره قاعدگی و نشانگان پیش از آن)
- شهلا زرلکی
- نشر چرخ
- چاپ اول: 95
«بخش اصلی این کتاب از منظر فرهنگی به قاعدگی می پردازد. در واقع ریشه ی مغفول ماندن قاعدگی و اختلالات پیش از آن، باورهای کهنی است که در پس زمینه ی ذهن انسان امروزی وجود دارد. به همین دلیل در دو بخش مجزا به موضوع دین و اسطوره و باورهای بومی پرداخته ام. اما در بخش اول این کتاب ناگزیر بودم ابتدا تعریفی کلی از قاعدگی و نشانگان پیش از آن بیاورم.
در واقع در پایان این کندوکاو شاید به این نتیجه برسم که دلیل نگرش منفی غالب فرهنگ ها به فرایند قاعدگی، اختلالات عصبی و جسمانی پیش از این دوره و آغاز آن بوده است. زن عصبی، افسرده، خسته، منفی باف و آشفته تاثیر خوبی بر جهان پیرامون خود نمی گذارد. شاید بتوان در پایان به این نتیجه رسید که بیشتر نگرش منفی به قاعدگی، همین ویژگی های ناخوشایند ماهانه بوده است.»
غرب چگونه غرب شد؟
- صادق زیباکلام
- انتشارات روزنه
- چاپ اول: 95
حکایت ما و غرب را با اندکی تسامح می توان از نوع روابط عشق و نفرت طبقه بندی کرد. از یک سو سرشار از عشق و علاقه است و از سویی دیگر آکنده از نفرت. بخش عشق و علاقه اش شامل آن قسمت از رفتارها و هنجارهای اجتماعی ما می شود که کم و بیش الگوبرداری و برگرفته از غرب است و بخش نفرت آن شامل بغض و کینه ی عمیق سیاسی است که به شکل منظم نسبت به غرب ابراز می کنیم.
این کتاب می خواهد به خواننده نشان دهد که غرب امروز محصول تحولاتی همچون رنسانس، نهضت اصلاح دینی، انقلاب تجاری، شکل گیری سرمایه داری، انقلاب علمی، خردگرایی، اومانیسم و عصر روشنگری است بدون یک آگاهی اولیه از این تحولات نمی توان شناختی از تمدن امروزی غرب داشت.
قوانین مغز (برای بقا و موفقیت در محیط خانه، کار و تحصیل)
- جان مدینا
- ترجمه ی زهره احمدی
- انتشارات طرح نقد
- چاپ اول: 95
هدف من این است با معرفی اصولی دوازده گانه، چگونگی کارکرد مغز را به شما توضیح دهم. این اصول را قوانین مغز نام نهاده ام. ابتدا هر قانون را از دیدگاه علمی توصیف کرده. سپس پیشنهاداتی برای بررسی بیشتر عملکرد آن قانون در زندگی روزمره، به خصوص در محیط کار و تحصیل ارائه دهم. مغز عضوی پیچیده است و من تنها به اندکی ناچیز و نه جامع از اطلاعات کفایت می کنم که امید دارم قبول واقع شود. نمونه ای از عقاید و نظریات که در اینجا با آنها آشنا می شوید از این قرارند:
نخست آنکه، برای شروع عادت نداریم هشت ساعت در روز پشت میز بنشینیم. از منظر تکاملی، مغز آدمی آنگاه که او شروع به حرکت کرد و دوازده مایل در روز راه پیمود، رو به گسترش نهاد. جان مدینا، محقق و زیست شناس مولکولی و مدیر تحقیقات آموزش علمی در دانشگاه پاسفیک سیاتل امریکا حاصل سال ها تلاش خود را درباره ی اینکه شناخت و دانش از مغز چه حد می تواند بر شیوه ی تربیت ما بر کودکانمان، عملکرد کاری ما در محیط کار و بر نحوه ی یادگیری فرزندانمان در محیط آموزش و مدرسه تاثیرگذار باشد، با زبانی روشن و البته دقیق با خواننده در میان می گذارد.
یک تاریخ جهان در صد شی (از مشت تبر تا کارت اعتباری)
- نیل مک گرگور
- ترجمه ی ع. پاشایی و دیگران
- نشر چشمه
- چاپ اول: 95
در این کتاب ما در طول زمان به گذشته و به سراسر کره ی زمین سفر می کنیم تا ببینیم ما انسان ها در طول دو میلیون سال گذشته چطور به جهان مان شکل داده و از آن شکل گرفته ایم. این کتاب سعی می کند تاریخی از جهان را به شیوه ای بگوید که پیش از این در این زمینه کار نشده بوده، یعنی با رمزگشایی پیام هایی که اشیا در طی زمان فرستاده اند. از پیام هایی درباره ی مردمان و مکان ها، محیط ها و تعامل ها، درباره ی لحظات گوناگون تاریخ و درباره ی زمان مان آن طور که خود به آن فکر می کنیم.
تاریخ گویی از طریق اشیا، کاری ست که موزه ها برای آن درست شده اند. و از آنجا که بریتیش میوزیم یا موزه ی بریتانیا بیش از 250 سال است که دارد اشیایی از سراسر کره ی زمین جمع می کند جای بدی برای شروع نیست. این کتاب گزارش یک رشته از برنامه هایی است که در 2010 از رادیو بی بی سی پخش شد، اما این در واقع فقط جدیدترین بازگویی کاری ست که موزه از موقع پایه گذاریش می کرده یا سعی می کرده بکند.
طنز و طنزینه هدایت
- دکتر همایون کاتوزیان
- انتشارات پردیس دانش
- چاپ اول: 95
طنز هدایت گاهی شیرین و خنده دار است، گاهی تلخ و گزنده و گاهی تلخی و شیرینی را با هم در لایه های طنز او می توان یافت. طنزهایش غالباً ظریف اند و در آنها بیشتر ضرب المثل و کنایه و گاهی نیز تمسخر و استهزا به کار برده است. اما وقتی آتش خشمش زبانه می کشد، از هزل و هجو و درشت گویی هم دریغ نمی کند، گرچه این بیشتر در عبارات طنزآمیز او دیده می شود و کمتر طنزنامه ای از او را می توان در کل هجو و هزل نامید.
هدایت طبعاٌ مرد بذله گویی بود و آثار این بذله گویی در نامه هایی که از او به جا مانده مشهود است. به یک کلام، همه جور طنزی در آثار هدایت می توان یافت، ولی غلبه با طنزهای ظریف و لطیف است که البته از تاثیر و تندی محتوی نمی کاهد، بلکه شاید بر آن می افزاید.
کلیات تاریخ فلسفه یونان
- ادوارد تسلر
- ترجمه ی حسن فتحی
- انتشارات حکمت
- چاپ اول: 95
فلسفه ی یونانی، همانند دیگر دستاوردهای روح یونانی، یک ابداع اصیل بوده و اهمیتی بنیادی در کل نشو و نمای تمدن غربی داشته است. هیچ قومی طبیعت خویش و نهادها و اخلاقیات و آداب و رسوم برخاسته از آن را بیش از آن مقدار که در میان یونانیان شاهد هستیم بی غرضانه مورد ارزیابی قرار نداده بود. هیچ قومی به جهان پیرامون خویش نپرداخته و به صورتی دقیق از آنها بر اعماق عالم نظر نیداخته بود. این بی غرضی، همراه با واقع گرایی نیرومند و به همان اندازه قدرت بالای انتزاع بود که قوم یونانی را قادر ساخت خیلی زود عقاید دینی شان را همان چیزی ببینند که در واقع بودند یعنی تشخیص دهند که این عقیده ها آفریده های یک تخیل هنرمندانه هستند و به جای عالمی اسطوره شناختی عالمی از آرا و عقاید را قرار دهند که زاده ی قوه ی اندیشه مستقل بشر، یعنی لوگوس است...
دیالوگ های ماندگار 1
The Majestic (2001)
-اونا میگن تو کمونیستی
-اونا کین؟
-مهم نیست اونا کین، همین که خودشون میدونن کین کافیه
The Last Samurai (2003)
کاتسوموتو خطاب به ناتان: تو به این معتقدی که انسان میتونه سرنوشت خودشو تغییر بده
ناتان: من به این معتقدم که انسان هر کاری میتونه بکنه تا به چیزی که میخاد برسه...
Neighbors (2014)
کِری: تو چطور با تدی آشنا شدی؟
-من اونو دیدم
اونم منو دید
کِری: چه داستان رمانتیکی
X-Men: Days of Future Past (2014)
مگنتو:شما این صلاح هارو ساختید تا مارو نابود کنین چرا؟ چون از استعدادهای ما میترسید چون ما متفاوتیم بشر همیشه از اون چیز که متفاوت بوده ترسیده اما من اومدم به شما بگم حق دارید از ما بترید چون ما اینده هستیم
A Perfect Day (2015)
-اگه تیروئید به اندازه ی کافی هورمون تولید نکنه، باعث میشه بدن چاق بشه.
برادرم اینو بهم گفته
-برادرت دکتره؟
-نه. اونم چاقه!
Salem
فکر نمی کنم تاحالا همچین ترکیبی از منطق و مزخرفات رو تو یه نفر دیده باشم
The Flash
بری : این کتاب قصه رو وقتی بچه بودم مادرم برام می خوند، من این کتاب رو خیلی دوست دارم.
آیریس: نه من ازش بدم میاد چون داستان یه مادرخوبه که من هیچ وقت نداشتمش
Breaking Bad
والت (خطاب به جک): خواهش می کنم اینکارو نکن. نکشش
هنک : والت، تا به حال آدمی به باهوشی تو، تو عمرم ندیدم. ولی انقدر احمقی که نمی فهمی اون تصمیمشو ده دقیقه قبل گرفته ...
The Big Bang Theory
پنی: پرواز خوبی داشته باشید
لئونارد: بله، ای کاش!
شلدون: با هواپیما نمیریم، ما با قطار میریم
پنی: اوه، چه جالب
هوارد: بله باحال، هفت برابر از نظر زمانی و دو برابر از نظر هزینه!
پنی: خب پس چرا این کار رو میکنید؟
لئونارد: ما رای گیری کردیم، سه نفر به هواپیما رای دادنند و شلدون به قطار
پس با قطار میریم!!!
Dexter
دکستر: هیچ یک از احساسات ما مثل ترس و عشق قدرتمند نیستن. در خیلی مواقع این دو حس متفاوت نیستن و بخاطرشون کارهای احمقانه ای انجام می دی.
The Tudors
کشیش : از دارایی های من محافظت کردی
خزانه دار : اره مثل یک عقاب
کشیش : مواظب دارایی هام باش ولی نه مثل یک عقاب . زیادی بلند پروازه . مثل یک کبوتر باش
Supernatural
بابی:خانواده برای اینکه تو بدبختی ها کنار هم باشین
برای همین بهش میگن خانواده
Avatar: The Last Airbender
تاف:من روبراهم اهمیت نمی دم دیگران چه فکری میکنند یکی از خوبی های نابینا بودن اینه که دیگه لازم نیست نگران ظاهرت باشی من می دونم کی هستم.....
House M.D
دکتر هاوس: همیشه می شنویم که مردم میگن عشق چقدر مهم هست و بدون عشق اصلا نمیشه زندگی کرد... اکسیژن خیلی مهم تره!
House M.D
دکتر هاوس: تو بعضی از جنگ ها برای اینکه پیروز بشی باید شکست بخوری.
Cowboy Bebop
اسپایک:من نمیرم اونجا که بمیرم
به اونجا میرم که ببینم
آیا تا الان زنده بودم یا نه
Cowboy Bebop
اسپایک:خوب به چشمام نگاه کن
یکی از اونها مصنوعیه بخاطر اینکه من تو یک تصادف از دستش دادم
از اون به بعد بود که من گذشته رو به یک چشم دیدم و حال با چشم دیگه ام
و اعتقاد دارم چیزهایی که میبینم همه حقیقتی نیست که باید می دیدم
SpongeBob SquarePants
آقای خرچنگ: هی پسر چرا به حرفم گوش نکردی و نخوابیدی؟
باب اسفنجی: من سعی کردم بخوابم ولی بی خوابی بیشتر از من سعی کرد
Friends
جویی : فیبی تو نمیخوای بیای کمک ؟
فیبی : کاش میتونستم ولی دلم نمیخواد.
Kung Fu Panda 3 (2016)
پو (خطاب به پاندا ها): خیلی خب، خوب گوش کنید چون فقط 10 بار توضیح میدم.
Kung Fu Panda 3 (2016)
پاندا کونگفو کار: بابا کجا بودی از بس کلوچه خوردم برا اینکه تو رو فراموش کنم مُردم!!!
پدر: ای چنگالای تایلانگ بخوره به شکمت!!!
Deadpool (2016)
بدترین خصوصیت سرطان این نیست که باهات چیکار میکنه..
بلکه اینه که با افرادی که دوستشون داری چیکار میکنه.......
Zootopia (2016)
تنها چیزی که باید ازش بترسیم ، خودِ ترسه!
Captain America: Civil War (2016)
تونی استارک: کی داره صحبت میکنه
انت من:واجدانته این روزا زیاد باهم حرف نمیزنیم
Deadpool (2016)
( ددپول در حال کتک زدم زنها ) :
دارم گیج میشم !!!
اگه شما نزنم بیشتر تبعیض جنسی کردم یا اگه بزنم ؟؟؟
Zootopia (2016)
خرگوش : ولی اون یه سمور کوچولوی بی آزاره
موش : فرزندم، ما ممکنه تکامل پیدا کرده باشیم
ولی ذاتاً هنوز هم حیوانیم !
Zootopia (2016)
افسر هابز:
زندگی واقعی یکمی پیچیده تر از شعار های پشت کامیون هاست!
Triple 9 (2016)
هیچ محدودیتی برای کارهایی که مردم نا امید میتوانند انجام دهند وجود ندارد...
Captain America: Civil War (2016)
مرد عنکبوتی:
وقتی بتونی کارهایی،
که من میتونم انجام بدم رو انجام بدی
ولی انجامشون ندی...
و بعدش اتفاق بدی بیفته،
این اتفاق بد بخاطر تو افتاده
Captain America: Civil War (2016)
فالکون به مردعنکبوتی : نمیدونم قبلا مبارزه کردی یا نه ولی هیچوقت توی مبارزه اینقد حرف نمیزنن ...!!
Captain America: Civil War (2016)
انت من : اوه ، باید اینو ببری تعمیرگاه!
آیرون من : کی داره حرف میزنه ؟
انت من : وجدانت. این روزا زیاد حرف نمیزنیم!
Captain America: Civil War (2016)
کاپیتان: معذرت میخوام تونی ولی اون دوستمه.
آیرون من: منم بودم
Batman v Superman: Dawn of Justice (2016)
بتمن به سوپرمن: نفس بکش... اسمش ترسه , وقتشه بفهمی انسان بودن یعنی چی
Captain America: Civil War (2016)
تونی استارک: تا حالا رفتی آلمان؟
پیتر پارکر:نه...نرفتم.
تونی استارک: عاشقش میشی.
پیتر پارکر:من نمیتونم بیام آلمان!
تونی استارک: برای چی؟
پیتر پارکر:چون مشق دارم!
How I Met Your Mother
شانن: گرگ سنش بیشتره.موفقه.اون برا من چیزای باحال میخره
بارنی:اما من عاشقتم..
شانن: اما اون ی قایق داره
Family Guy
پیتر: تموم شد، من دیشب همه اسباب باری هارو به عنوان صدقه به بچه های مردم دادم.
برایان: همه شو ؟! پیتر، فقط قرار بود یه دونه اسباب صدقه داده بشه، بقیه ـش "برای" خانواده بود.
پیتر: نه نه، بقیه ـش "از" طرف خانواده بود! اه لعنتی... از کی تا حالا معنی "برای" و "از" رو تغییر دادن؟!
برایان: دیشب راجب همین موضوع یک جلسه برگزار کردند.
پیتر: پس چرا منو دعوت نکردند؟
برایان: اونا به کارت دعوت برات فرستادن و روش نوشته بودن "برای" پیتر و احتمالاً تو هم فک کردی نوشته "از" طرف پیتر و... اصلاً میدونی به نظرم خیلی راحت تره که بهت بگم "احمق".
Cowboy Bebop
اسپایک:گرسنگی برای غذا بهترین ادویه است
South Park
استن به اریک: نباید راجب مردن "کنی" شوخی کنی،هنوز مدت زیادی نگذشته
اریک: خب، چقدر دیگه مونده که بتونیم در موردش شوخی کنیم؟
کایل: 22.3 سال،این زمانیه که طول میکشه یه چیز ناراحت کننده،خنده دار بشه
(قسمت اول فصل شش)
South Park
اریک از آشپز در مورد نحوه موفقیت گروه های خوانندگی پسران می پرسد
آشپز: همشون بر اساس "اثر گارم لیچ" بنا شدند
اریک کارتمن: اثر گارم لیچ" دیگه چیه؟
آشپز: یک قانون فیزیک که میگه اگر دختری برای مطلبی جیغ بکشد آنگاه سایر دختران نیز جیغ میکشند.
این روند، رشد نمایی خواهد داشت تا آنجا که هر دختری در شعاع 5 مایلی، جیغ خواهد کشید
Family Guy
پیتر (خطاب به دخترش): ببخشید مگ، بابایی دوستت داره اما بابایی همچنین سریال "پیشتازان فضا" رو هم دوست داره، پس اگه عدالت رو رعایت کنیم سریال "پیشتازان فضا" قبل از تو اینجا بوده!
The Sopranos
تونــی: یه روز داشتم یه فیلم ازین یارو "برد پیت" میدیدم. سـِـون!
فیلم خوبیه قبلا ندیده بودم؛ اما نصف فیلم رو که دیدم فکر کردم مزخرفه! به من چه این یارو قاتله چه خـَریه ...! اصلا دردی از زندگی من دوا میکنه؟
این شد که خاموشش کردم.
روانشناس: خوش بحالت. بجاش چیکار کردی؟
تونی: رفتم تو حیاط، با ذره بین مورچه آتیش زدم!
South Park
اریک کارتمن : من به یک دانشمند،یک مهندس و البته یه فرد سیاه پوست نیاز دارم
که اگر چیزی درست پیش نرفت خودشو قربانی کنه
South Park
باترز: خب آره من ناراحتم ولی در عین حال خوشحالم که یک چیزی تونسته من رو ناراحت کنه. این حس باعث میشه حس کنم زنده هستم. این باعث میشه من حس کنم یک آدمم. تنها دلیلی که وجود داره که الان من ناراحتم بخاطر اینه که حتما قبلا بخاطر یک چیزی خوشحال بودم و من باید قادر باشم که بتونم بد و خوب رو تجربه کنم. به نظرم این یک "غمگینی زیبا" هست.
South Park
اریک کارتمن : استن, تو اولین قانون فیزیک رو نمیدونی؟؟
هرچیزی که سرگرم کننده است حداقل 8 دلار قیمت داره!
Oz
پیت ماری: تو مسیح رو قبول داری؟
- سیرول: این یه سوال احمقانست
چرا؟
- چون دست من نیست که اون و قبول داشته باشم یا نه, ما خدارو انتخاب نمیکنیم,خدا مارو انتخاب میکنه.
گفتگو با آنیس واردا پیرامون خوشه چینان و من/حضور متواضعانه فیلمساز
ملیسا اَندرسن : این مصاحبه به وسیله منتقد فصلنامه معروف سینهاست، بعد از نمایش فیلم خوشهچینان و من (۲۰۰۰) ساخته آنییس واردا که غالباً او را مادربزرگ موج نو سینمای فرانسه میدانند، انجام شده است. این فیلم از سوی انجمن منتقدان فیلم فرانسه برنده جایزه ملییس به عنوان بهترین فیلم سال فرانسه شد. در رأیگیری سال ۲۰۱۴ ماهنامه سایت اند ساند نیز منتقدان آن را هشتمین فیلم مستند برتر در تاریخ سینما دانستند. خوشهچینان و من مستندی است درباره افرادی که در مناطق روستایی و شهری فرانسه به زبالهگردی میپردازند و مواد بازیافتی را جمع میکنند تا بتوانند با آنها زندگیشان را بگذرانند. واردا چندین ماه در فرانسه سفر کرد تا با این خوشهچینان امروزی ملاقات کند. او از یک دوربین دیجیتالی برای ضبط ملاقاتهایش استفاده کرد. صدای گرم و پخته واردا در مقام راوی خوشهچینان و من، تأثیرگذار است و «من» عنوانبندی فیلم را تبدیل به حضوری زنده و ملموس میکند. واردا (گاه ناعامدانه) نشانههای پیری در جسم خود را نشان میدهد. همچون خاکستری شدن موهایش و لکههایی که بر اثر کهولت بر دستهایش نمایان است. نکته جالب آن که وی در مقام فیلمساز، کار خود را هم «خوشهچینی تصاویر و افکار» میداند و عنوان فیلم نیز به همین موضوع اشاره دارد.
واردا به خوبی تشخیص داده که سوژههایش آن قدر توان دارند تا نظر مخاطب را به موضوع خوشهچینی هدایت کنند. او هرگز از موضع بالا با مصاحبهشوندگان برخورد نمیکند و از غلتیدن به ورطه احساساتگرایی میپرهیزد. در فیلم، خوشهچینان ـ خصوصاً فرانسوا، مرد جوان پرهیبتی که صرفاً با یافتن چیزهای مختلف در زبالهدانی زندگیاش را میگذراند ـ شخصیتهای تأثیرگذاری هستند که صریح و صادقانه درباره زندگی و وضعیت اقتصادیشان صحبت میکنند. رویکرد واردا، کشف موضوعات ارزشمند به صورت اتفاقی است. از جمله او وضعیت مردی را ثبت میکند که در زبالهدانیهای اطراف بازاری در پاریس میگردد. متعاقباً واردا درمییابد که این مرد مدت شش سال در کلاسهای سوادآموزی تدریس کرده و با او در کلاسش مصاحبه میکند. مشاهدات واردا حین سفر در فیلم خوشهچینان و من (اثری که شخصاً آن را «مستند جادهای» توصیف میکند) نمایانگر اختلاف طبقاتی در فرانسه است. او گروهی از بچه مدرسهایها را به تصویر میکشد که با مواد بازیافتی طرحهای هنری میسازند. واردا از خود میپرسد: «چند نفر از این بچهها تا به حال با یک زبالهجمعکن دست دادهاند؟»
خوشهچینان و من نمایانگر بازگشت واردا به قالب مستندسازی بعد از فیلم صد و یک شب در ۱۹۹۵ است. این فیلم مجموعهای از کلیپهایی است که به مناسبت صد سالگی سینما انتخاب و جمعآوری شده و در آن جمعی از ستارگان بینالمللی حضوری کوتاه و افتخاری دارند. همچنین میشل پیکولی و ماتیو دمی پسر واردا در فیلم ظاهر میشوند. واردا پیش از آن که صد سالگی سینما را جشن بگیرد، در اوایل دهه ۱۹۹۰ اثری در گرامیداشت زندگی و فیلمهای همسرش ژاک دمی ساخت که سال ۱۹۹۰ درگذشت. ژاکو (۱۹۹۰) فیلمی روایی درباره کودکی دمی است که لابهلای آن قسمتهایی از فیلمها و مصاحبههای او گنجانده شده است. مستند دنیای ژاک دمی (۱۹۹۳) شامل مصاحبه با دمی و همکارانی است که در شکلگیری فیلمهایش سهیم بودهاند. دختر خانمها ۲۵ ساله میشوند که آن هم در ۱۹۹۳ ساخته شده تجدید دیداری است از بندر فرانسوی روشفور جایی که دمی در ۱۹۶۷ فیلم موزیکال خود دختر خانمهای روشفور را با شرکت فرانسوا دورلئاک و کاترین دنوو در آن ساخت. دختر خانمها ۲۵ ساله میشوند نیز مانند خوشهچینان و من بازتاب تأملات واردا در خاطرات، چیزهای از دست رفته و دلالت مکان است. طی مصاحبهای که پیش رو دارید واردا درباره خوشهچینان و من، مستندسازی و فیلمهای دهه ۱۹۹۰ خود صحبت میکند.
ملیسا اَندرسن : چطور به ساختن فیلمی درباره خوشهچینان علاقهمند شدید؟
اَندرسن : چگونه توانستید با هر دو گروه خوشهچینان روستایی و شهری رابطه صمیمانه برقرار کنید؟ احساساتگرایی در فیلم بسیار کم رنگ است و این معمولاً نشان از توانایی فیلمساز برای جلب اعتماد سوژههایش دارد.
واردا: همان طور که میدانید، میشود راجع به این آدمها گفت: «اوه، خدای من این آدمهای بیچاره.» در ابتدا چنین احساسی مرا به ساختن این فیلم ترغیب کرد. نسبت به این آدمها احساس تأسف داشتم. پیرزنی را میدیدم که به سختی خم میشود و این تصویر قدرتمندانه در ذهنم ماند. احساس کردم که او چارهای جز این کار ندارد. اگر میتوانست بدون خم شدن و زباله جمع کردن زندگی کند، حتماً دست به این کار نمیزد. در مواجهه با این آدمها احساساتی نشدم ولی به نوعی برایشان تأسف خوردم. وقتی تدریجاً به خوشهچینان نزدیک شدم، برخی از آنها نمیخواستند با من صحبت کنند. نمیخواستند که از آنها فیلم بگیرم. یکی از آنها گفت: «شما کار و کاسبی ما را تخته میکنید. اگر به همه بگویید دیگران هم میآیند و میوهها را جمع میکنند.» این حرف بسیار جالب بود. برخی از آنها ستیزهجو و پرخاشگر نبودند ولی راجع به چگونگی کار بحث داشتند. من برای آنها احترام قائل هستم. اگر کسی نخواهد از او فیلم بگیرم، سعی نمیکنم تصویر او را بدزدم. فقط طی صحنهای در بازار و از فاصله خیلی دور یا از پشت از آنها فیلمبرداری کردم. میخواستم این ژست متواضعانه را حین جمعآوری چیزهای مختلف از زمین نشان بدهم. در فرانسه ما عبارتی داریم: «ژست تماشایی بذرکار» به همین دلیل در فیلم از ژست متواضعانه خوشهچین سخن گفتهام.
اَندرسن : این نکته را صاحب کافه به خوبی مطرح میکند، وقتی میگوید: «هنوز در جامعه ما عدهای دولا و راست میشوند.»
واردا: بله ولی این وضعیت کاملاً تغییر کرده است. نه فقط به این خاطر که چیزهایی که مردم خوشهچینی میکنند، کاملاً تفاوت دارد (دیگر دانههای گندم در کار نیست) بلکه امروزه خوشهچینی کاملاً تصادفی انجام میشود. دیگر فقط زنها نیستند که این (ژست متواضعانه) را میگیرند، مردان هم خوشهچینی میکنند. پس رفتار اجتماعی کاملاً تغییر کرده است. وقتی دریافتم که تصویر خوشهچینی ـ تصویری که در نقاشی معروف میله*[۱] دیده میشود ـ کاملاً تغییر یافته است. وقتی راجع به مردم در خیابان فکر میکنم، میتوانم همان ژست تابلو میله را در آنها ببینم. البته میله دورانی را تصویر کرده که در آن خوشهچینی به صورت جمعی انجام میشد. در آن دوره زنان با هم کار میکردند و به نوعی از کار کردن لذت میبردند. میتوانم حس کنم که امروزه خوشهچینی کاملاً متفاوت است: مردانی را میبینیم که تنها هستند، دهها تن مواد غذایی و آشغال وجود دارد که بسیار بیش از سابق است. ولی عملاً همان وضعیت را در خیابانها و شهرها مشاهده کردم.
فکر میکنم مستند یعنی «واقعی»، این که بایست این آدمهای واقعی را ببینید و به آنها اجازه دهید که احساساتشان را درباره موضوع بیان کنند. هرچه بیشتر آنها را دیدم، بیشتر دریافتم که هیچ چیز برای صدور بیانیه ندارم. آنها خودشان بیانیه را صادر میکنند. آنها موضوع را بهتر از هر کس دیگری توضیح میدهند. پس قضیه این طور نیست که فکری درباره موضوعی داشته باشید و بخواهید آن را تصویر کنید. در اصل، آدمهای واقعی را میبینید و در کنارشان چیزهایی را کشف میکنید که راجع به موضوعات میگویند. پس موضوع از طریق آدمهای واقعی ساخته میشود. این کار مستندسازی است ولی شکلی که به آن دادم (از جمله استفاده از موسیقی متن اُریجینال و تدوین) همچون فیلمی روایی است. نه آن که فیلم مستند «خوب نباشد» و فیلم روایی «خوب باشد» ولی به هر حال واقعاً به عنوان فیلمساز کار میکنم و میخواهم شکل خاصی به موضوع بدهم. تا کنون هم این کار خوب جواب داده است. زیرا مردم چه سینمادوست باشند یا نباشند از فیلم خوششان میآید. مردم آدمهایی را که در فیلم میبینند دوست دارند.
اَندرسن : چطور فرانسوا را پیدا کردید، مردی که با غرور اعلام میکند، طی ده سال اخیر «صد در صد از راه جمعآوری آشغال زندگی کرده است»؟
واردا: از طریق یکی از دستیارانم در صد و یک شب با او آشنا شدم و از او خواستم در ساختن خوشهچینان با من همکاری کند. خانواده او در نزدیکی اِکسآن پِرووانس (Aix-en-Provence) خانهای روستایی داشتند. روش ما در خوشهچینان این بود که با تمام افرادی که میشناختیم، دهقانها، ملاکین، کشاورزان، باغبانها درباره فیلم صحبت کنیم. به دستیارم گفتم: «تمام افرادی را که میشناسی، جمع کن.» بدین ترتیب وقتی مردم روستای او را جمع کردیم، آنها به دستیارم گفتند که چنین آدمی
در اِکسآن پِرووانس وجود دارد. ما به جستجوی او پرداختیم ولی پیدایش نکردیم. سپس دستیارم متوجه شد که فرانسوا در یک پیتزا فروشی ته مانده غذاها را جمع میکند. دستیارم مانند یک پلیس به تمام پیتزا فروشیها سرک کشید تا فرانسوا را پیدا کند. بالاخره یک روز او را یافت و گفت: «ما روی چنین موضوعی کار میکنیم… دوست داری راجع به آن حرف بزنی؟» و فرانسوا گفت: «بله تا جایی که بتوانم افکارم را بیان کنم، این که وقتی راجع به آشغال تحقیق میکنید، مهم نیست که با آشغال چه میکنید یا چطور آن را مورد استفاده قرار میدهید، بلکه بایست آن را به فاجعه کشتی اریکا ربط بدهید.» شاید نشنیده باشید ولی ماجرای غرق نفتکش اریکا باعث شد تا نیمی از سواحل فرانسه آلوده شود. فرانسوا اولین کسی بود که بین زباله و این حادثه ارتباط ایجاد کرد. پس با او در کافهای قرار گذاشتیم. ما در کافه نشستیم و او با پوتینهایش وارد شد. ما همه چیز را به همان صورت که واقعاً اتفاق افتاد، فیلمبرداری کردیم. او گفت: «یه قهوه میخوام» و ما شروع به صحبت کردیم. حس کردم که بایست حین قدم زدن مصاحبه کنیم. این نکتهای است که باید همان ابتدای کار بفهمید: حرکات سوژه چگونه است؟ چطور واکنش نشان میدهد؟ چگونه خود را به بهترین شکل بیان میکند؟ حالت فرانسوا در فیلم، قدم زدن است. این طور فکر نمیکنید؟
اَندرسن : بله. او خیلی جسورانه قدم میزند.
واردا: جسورانه و بسیار قدرتمندانه. من به فیلمبردارم گفتم: «چرا با او نمیروی؟» آن صحنه با یک فیلمبردار، یک بوم صدابرداری و دوربین کوچک من ساخته شد. من از فرانسوا سؤال میپرسم. او واقعاً از زباله تغذیه میکند. او میگوید هیچ وقت چیزی نمیخرد. همه لازماتش (از جمله لباس) را در خیابان پیدا میکند. او میگوید که نمیخواهد چیزی بخرد زیرا به اندازه کافی چیزهای دور ریخته شده وجود دارد. من فهمیدم که در دانشگاه اِکسآن پِرووانس اقتصاد خوانده است.
بدین ترتیب ما یک بعدازظهر کامل از او فیلمبرداری کردیم. فرانسوا بسیار صاحبنظر است. او راجع به چیزی صحبت کرد که آن را «موج سیاه» مینامیم و چندی پیش اتفاق افتاده بود. خود من از «موج سیاه» فیلمبرداری کرده بودم زیرا دیدنش برایم غافلگیرکننده بود. فکر نمیکردم که «موج سیاه» با موضوع من، خوشهچینی ارتباط داشته باشد. من برای تماشای آن به اقیانوس رفتم. منظرهاش، تمام آن ساحلهای سیاه هولناک بود. شکر خدا از موج سیاه فیلم گرفته بودم و موقعی که راجع به آن با فرانسوا صحبت کردیم، توانستم تکههایی از آن را در خوشهچینان تدوین کنم. نکتهای که متوجه شدم (و همیشه حین مستندسازی متوجه میشوم) این است که آدمها شگفتانگیزند. فرانسوا مردی است که هیچ چیز ندارد. در پایان روز فیلمبرداری دستیارم به او گفت: «خب، ما میتونیم قدری پول بهت بدیم.» فرانسوا جواب داد: «نه من پول نمیخوام!» او به شدت عصبانی شد ولی گفت که دوست دارد کتابی داشته باشد. وقتی فیلمبرداری تمام شد، به یک کتابفروشی بزرگ رفتیم و او شروع به گشتن لابهلای کتابهای نقاشی کرد. از خودم پرسیدم که چه نوع نقاشی را میپسندد و گفتم: «هر چی که دوست داری انتخاب کن.» میدانید چه کتابی انتخاب کرد؟ او مجموعهای بسیار جالب و فرهیخته از نقاشیها و تصاویر ثروتمندان قرن هجدهم را انتخاب کرد. او به من گفت: «عاشق اون دوران هستم.» پس من این کتاب بزرگ و گرانقیمت را خریدم که در آن روزگار ثروتمندان در قلعهها و سالنهای رقص تصویر شده بود. واقعاً حیرت کردم. میخواهم بگویم که این خودش یک فیلمنامه است و من هم وقتی فیلم داستانی میسازم، فیلمنامهنویس هستم. اما غالباً فیلمنامههایی که مینویسیم فاقد کیفیت متمایزی است که زندگی واقعی دارد.
من کتاب را برایش خریدم و به او گفتم: «بهت میگم چه موقع فیلم اکران میشه.» بعداً فیلم در اِکسآن پِرووانس اکران شد. نامهای به او نوشتم و گفتم: «خواهش میکنم مهمان من باش؛ دوست دارم همراه من باشی، با تماشاگران صحبت کنی و به بعضی از سؤالهایشان جواب بدهی.» جلسه پرسش و پاسخ شروع شد. یک نفر از من پرسید که چگونه این آدمها را پیدا کردم. من داستان فرانسوا را تعریف کردم و گفتم: «اینجاست.» او با همان چکمههایش آمد، بسیار خوشحال بود و همان سخنرانی قبلیاش را تکرار کرد. او داستان بامزهای تعریف کرد و گفت: «بهترین ماه برای او ژوئن است» زیرا موقعی است که دانشجویان «احمق» دانشگاه اِکسآن پِرووانس نزد خانوادههایشان میروند و خانوادهها تمام چیزهایی را که در فریزرهایشان دارند، دور میریزند. او گفت: «میتونم انواع و اقسام غذاهای خوب رو جمع کنم. اونها رو سه ماه در فریزرم ذخیره میکنم.» این موضوع، توضیحات او راجع به «فصل داغ» خوشهچینی در خیابان خیلی بامزه بود.
سپس فرانسوا در مورد یکی دیگر از موضوعات مورد علاقهاش، «تاریخ مصرف» شروع به صحبت کرد. او گفت: «نباید از قواعد پیروی کنید، در عوض به دماغتان اعتماد داشته باشید. الان به شما ثابت میکنم: براتون هدیه میارم ـ کیکهایی که تو زبالهدانی پیدا کردم.» مخاطبان خندیدند. او گفت: «خب، اونا تا دو روز پیش خوب بودن. امتحانشون کردم. عالیاند.» سپس کیکها را به مخاطبان داد و پرسید: «بهم بگین، خوب نیستن؟ دیدید، بهتون گفتم خوبند.» یکی از حضار پرسید: «آیا از نقش خودتون در فیلم راضی هستین؟» فرانسوا جواب داد: «خوبه ولی خیلی کوتاهه.» این موضوع نشان میدهد که بین ما رابطهای واقعی شکل گرفته است. او اذعان کرد که با میل خودش در فیلم شرکت کرده است. من تصاویر او را ندزدیدم. روش پاسخ او به مخاطبان بسیار خوب و جالب بود. او میخواست به آنها ثابت کند که حق دارد و فیلم معنی خاص خود را دارد. این که بایست راجع به زباله بزرگ صحبت کنیم. او به نحوی باورنکردنی قوی بود.
میخواهم بگویم که این نوع فیلم دو نکته بسیار مهم برای من دارد: واقعاً به آن نوع رابطهای میپردازد که دوست دارم حین ساختن فیلم برقرار کنم: تدوین، دیدار با آدمها، شکل دادن به فیلم، شکلی خاص که در آن هر دو جنبه عینی و ذهنی وجود داشته باشد. جنبه عینی همان واقعیتهای اجتماع است و جنبه ذهنی این است که چه احساسی درباره آنها دارم یا چه طور میتوانم آنها را مضحک یا غمانگیز نشان بدهم. ساختن چنین فیلمی، راهی برای زندگی کردن است. این تنها محصولی تولیدی نیست. در واقع ساماندهی شده، به پایان رسیده و عرضه شده است: کاری که باید انجام دهم ملاقات با آدمها، پیشبینی چیزهایی است که باید مقابل دوربین قرار گیرد و اتفاقاتی است که در فیلم برای آدمهایی میافتد که با آنان ملاقات میکنیم. متعاقباً همراه با فیلم به جشنوارهها و شهرهای مختلف میروم. همچنین فیلم را به دهقانان در روستاها و سایر اماکن نشان میدهم.
اَندرسن : واکنش آنها چطور بوده است؟
واردا: همگی آنها فیلم را دوست دارند. واقعاً آن را دوست دارند. میدانند که فیلم به موضوعی میپردازد که برایشان آشناست. دشواری کار در این است که حین فیلمبرداری باید بسیار سرزنده باشید. باید بلافاصله بفهمید که مکان مناسب یا حرکت مناسب کدام است.
اَندرسن : آیا استفاده از دوربین دیجیتالی به شما آزادی عمل بیشتری داد؟
واردا: فکر کردن درباره روش فیلمسازی هیچ ربطی به دوربین ندارد. چون هیچ اتفاقی مجدداً تکرار نمیشود. نمیتوانید به آدمها بگویید که عملی را تکرار کنند. باید بلافاصله حس و حال رویداد را ثبت کنید. شمایید که باید تصمیم بگیرید رویداد را به صورتی کند، ثابت یا با سرعت ثبت کنید. در مورد فرانسوا میدانستم که مجبورم با او صحبت کنم. میبایست حرکات پرانرژی و شیوه راه رفتن او در خیابان را دنبال میکردم که توأم با خشم بود. او در جایی میگوید: «من با پوتینهایم از شر دنیای بیرحم در امان هستم…». بایست توصیف شخصیت او را محدود میساختم. هیچ دلیلی برای تأسف خوردن به حال فرانسوا وجود ندارد.
در موردی دیگر بگذارید بگویم که چطور مردی را در کاراوان پیدا کردم. به جایی رفتم که تعداد زیادی کاراوان در آن جا بود. اتومبیلم را پارک کردم و سراغ فردی را گرفتم که وجود ندارد. من در مورد شخصی به نام «فیلیپ گارنیه» پرسیدم: «به من گفتن که فیلیپ گارنیه اینجا زندگی میکنه.» جواب دادند: «فیلیپ گارنیه؟ فکر نمیکنم. شاید بهتر باشه از کاراوان بعدی بپرسی.» پرسیدم: «جای دیگهای هم مثل اینجا هست؟» به همین ترتیب پیش رفتم. به نوعی با دروغ ولی آنها تدریجاً با من شروع به صحبت کردند. بعد از مدتی یک نفر گفت: «دوست دارید بنشینید؟» گفتم: «بله. بدم نمیآید که قدری کنار شما بنشینم.» به اطراف نگاه کردم و دیدم آنها ابداً وسایل حرارتی، چراغ یا چیزهای دیگر ندارند. بعد گفتم که مستندساز هستم و علاقه دارم با آنها صحبت کنم. آنها گفتند: «خب، چرا که نه؟». قدری بعد شروع به فیلمبرداری کردم. تنها بودن هنگام جستجوی لوکیشن جالب است ولی تنها بودن حین پیدا کردن آدمها بسیار لذتبخشتر است. بعضی وقتها دوربین کوچکم را همراه داشتم و بعضی مواقع نه. گهگاه میپرسیدم: «مسألهای نیست که ازتون قدری فیلم بگیرم؟» وقتی میپرسیدند برای چیست، جواب میدادم: «یه قدری برای تلویزیون و یه قدری برای خودم.» من حقیقت را میگفتم. گهگاه سهپایه خودم را داشتم. گهگاه میگفتم: «شاید با یک گروه برگردم.» آنها با من مهربان بودند. احساس میکنم که مردم هرگز فکر نکردهاند که به آنها خیانت میکنم. آنان بلافاصله احساس میکنند که در افکار و احساساتشان شریک هستم و واقعاً دوست دارم به آنها گوش بدهم.
اَندرسن : ممکن است قدری بیشتر در مورد فیلم ساختن به منزله خوشهچینی هنری صحبت کنید؟ شما برای فیلمتان صد و یک شب که در گرامیداشت صد سالگی سینما ساخته شد، فراوان به این کار روی آوردید.
واردا: در آن فیلم فکرم این بود که یک خاطره بد میتواند تبدیل به نوعی خوشهچینی سازمان نیافته بشود. شخصیت فیلم سیمون ]میشل پیکولی[ چیزهایی را که در ذهنش دارد، جمعآوری میکند ولی آنها سازمان یافته نیستند. حافظه او چندان خوب نیست. پس همه چیز را قاطی میکند. این حالت را دوست دارم که او همیشه در ذهنش اشتباه میکند. او به من امکان داد تا برخوردی آزاد با تاریخ سینما و چیزهایی داشته باشم که جمعآوری کرده بودم. یکی از منتقدان پیش من آمد و گفت: «شما منصف نیستید! شما فیلمهای روسی را نشان ندادید.» و من گفتم: «خب که چه؟ آیا بایست تاریخ سینما را دقیقاً به همان صورتی که بوده نشان دهیم؟»
اَندرسن : آیا از انتخاب قطعات فیلم لذت بردید؟
واردا: خیلی لذت بردم. من به دو دلیل این فیلم را دوست دارم: در آن زمان همه خیلی جدی راجع به سینما صحبت میکردند و در حال تدارک بزرگداشت و یادبود عظیمی بودند. من جملهای از بونوئل را به یاد آوردم: «از یادبود متنفرم، زنده باد فراموشی» این جمله به نظرم خیلی زیبا آمد. من حافظه خوبی ندارم. پس با خودم فکر کردم حالا که پیر شدهای و هنوز هم سینما را دوست داری، چطور است خیلی ساده تصاویر مختلف را جمع کنی، اسامی مختلف و عناوین فیلمها را کنار هم بگذاری؟ به نظرم آمد که این روش جالبی برای پرداختن به این موضوع با استفاده از حافظه است. گهگاه حتی در مورد فیلمی که واقعاً آن را دوست دارم، نمیتوانم داستانش را به طور دقیق تعریف کنم. در بعضی موارد حتی نمیتوانم بگویم که ترتیب واقعهنگارانه رویدادها چگونه است. ولی بارقههایی از برخی چیزها به ذهنم خطور میکند. گهگاه تقریباً شبیه عکس به نظر میرسد. چیزی که میدانم و میتوانم به یاد بیاورم، احساسی است که در آن لحظات خاص داشتهام. میدانم به این علت فیلمی را دوست دارم که احساس خوب یا غریبی نسبت به آن دارم. به دلیل حافظه بدم که باعث میشود احساساتم جنبه ذهنی داشته باشند، فکر کردم بد نیست روی این موضوع کار کنم. من در تمام زندگیام از به کارگیری ستارههای سینما پرهیز کردهام. ولی در این فیلم هم ستارگان تنها مهمانهایی گذرا هستند. برایم جالب بود که دلون، یا بلموندو یا دپاردیو، آدمهای معروف را در فیلمم نشان دهم ولی هیچ کس از آن خوشش نیامد. فیلم در همه جا، حتی در فرانسه شکست خورد.
اَندرسن : به نظر میآید که مضمون فیلمهای اخیرتان خصوصاً ژاکو و دخترخانمها ۲۵ ساله میشوند، حافظه و مستند ساختن است.
واردا: درست است ولی این موضوع بعد از مرگ ژاک برایم مطرح شد. من همیشه در زمان حال زندگی کردهام و اکنون به زمان حالی برمیگردم که در گذشته داشتم. هیچ وقت حافظه واقعاً برایم جالب نبوده است ولی پرداختن به موضوع حافظه را از اولیس شروع کردم که در ۱۹۸۲ ساخته شد. بعداً فیلمهای دیگری ساختم چون استاد کونگ فو (۱۹۸۷) و سپس ژاک از دنیا رفت. ژاکو در ذهن من ساخته شد. این تجربه بسیار چالشبرانگیز بود. آیا میتوانید به ذهن فرد دیگری راه پیدا کنید؟ ژاک حافظه بسیار خوبی داشت. او میتوانست همه چیز را به یاد بیاورد. پس سفر در ذهن او برایم فوقالعاده و در عین حال دشوار بود.
اَندرسن : وقتی دختران خانم ها ۲۵ ساله میشوند را میساختید در ذهن و خاطرات خودتان و دمی سیر میکردید؟
واردا: بله. مرگ ژاک خاطرات زیادی را برایم تداعی کرد. از موقعی که با هم بودیم او تمام خاطرات من را تشکیل میداد. دختر خانمها ۲۵ ساله میشوند و ژاکو در واقع خاطرات او هستند. همچنین فیلم مستند دنیای ژاک دمی را ساختم. ژاکو فیلمی درباره رویاهای کودکی است که میخواهد فیلمساز شود و دنیای ژاک دمی مستندی درباره فیلمسازی بزرگسال است که آدمها درباره آثارش صحبت میکنند. در ژاکو قطعاتی از سایر فیلمها نیز دیده میشود ولی آنها مرتبط با دوران جوانی ژاک هستند. دختر خانمها ۲۵ ساله میشوند زمانی شکل گرفت که شهر روشفور مراسمی در گرامیداشت بیست و پنجمین سال ساخته شدن موزیکال دمی با نام دختر خانمهای روشفور تدارک دیده بود و من برای شرکت در مراسم به آن جا رفتم. ولی حالا میخواهم واقعاً خودم را از فکرش خلاص کنم. خوشهچینان و من واقعاً درباره خاطره نیست. فکر میکنم «زمان حال» بسیار جالب است. زمان حال جامعه، زندگی خودم، وضعیتهایی که میبینم و سیاستهای فاسدی که فراگیر شده است.
پینوشت:
[۱] اشاره به تابلوی معروف خوشهچینان اثر ژان فرانسوا میله (۱۸۷۴ ـ ۱۸۱۴) نقاش بزرگ مکتب رمانتیسیسم فرانسه است.
ترجمه : علی عامری
برگرفته از فصلنامۀ سینه
ترانه های منتخب سری 33
بخش دانلود
ترانه های منتخب سری 9
دانلود با کیفیت عالی MP3 320 Kbps
Ali Ashabi – Shabe Avale Jodayi
Ehsan Khajehamiri – Gozashteha
Hamid Askari – Nazar Bemoonam Tou Coma
Majid Akhshabi – Hame Khanevadeye Ma
Mehdi Moghadam – Miam Soraghet
Mehdi Moghaddam – Masire Behesht
Meysam Ebrahimi – Be To Madyoonam
Mohsen Yeganeh – Ghorshaye Khab Avar
Morteza Pashaei – Be Gooshet Mirese
Roozbeh Nematollahi – Meghnatis
Yaha Kashani Ft. Payam Salehi – Hanooz Yeki Hast
مهندسی سی نما
محسن خیمه دوز : گیشه به معنای مخاطب بالفعل است و از جنس ارتباط حضوری و چـهره بـه چـهره مخاطب با اثر است.حضور فیزیکی مخاطب،جایگاه اقتصادی و جامعه شناسی یک فیلم را نشان میدهد کـه به لحاظ کمّی هم از طریق تعداد بلیط فروخته شده و هم ازطریق تعداد سالنها و صـندلیهای استفاده شده قابل بررسی و ارزیـابی و مـقایسه است.مهندسی سینما در کنار تجهیز سینما به صنعت روز تهیه و نمایش فیلم،صنعت رقابت در بازار سینما را هم مدیریت و نهادینه میکند.بنابراین شکست فیلم در گیشه قبل ازهر چیز به فقدان دانش و اندیشه مهندسی سـینما و فقدان نهادهای حامی و پشتیبان و مبهم بودن اندیشه اسپانسرینگ در سینما مربوط میشود،به طوری که فقدان مهندسی سینما و نبود حامیان فرهنگی،هرسه مدل سینما(عامه پسند قصه گو،سینمای اندیشه،آنتی سینما)را در گیشه بـا شـکست مواجه میکند.در فقدان مهندسی استاندارد سینما فقط شبه فیلم است که به فروش بالا دست پیدا میکند.و شبه فیلم نیز متقابلا ضمن ایجاد توهم وجود سینما،زمینههای نابودی و مرگ سینمای خوب عامه پسـند قـصه گو،سینمای اندیشه و آنتی سینما را نیز براحتی فراهم میسازد.بنابراین گیشه موفق سینما،وابسته به مهندسی استاندارد سینماست و مهندسی استاندارد سینما،بیش از آن که بر اهرمهای ایدئولوژیک ارشادی و قیود تئولوژیک هدایتی متکی بـاشد بـر استانداردهای منطقی و عقلانی سینما اتکا دارد.
رابطهی مهندسی سینما با سینمای اندیشه،ظریف تر و دشوارتر از سایر انواع سینماست.سینمای اندیشه،سینماییست که هم مخاطب بالفعل دارد و هم مخاطب بالقوه.مخاطب بالقوه مخاطبی تـاریخی اسـت که بـه مرور به دیدن اثر مـیپردازد و نـه در یـک زمان و مکان مشخص مثلا زمان اکران محدود فیلم؛ولی مخاطب بالفعل،مخاطب جامعه شناسی ست که در زمان اکران فیلم آن را با توفیق در گـیشه روبـرو میکند.بـنابراین سینمای اندیشه و آنتی سینما حتا اگر پرفروش باشد،سـینمای«گـیشه-رها»ست و نه«گیشه-گرا» زیرا مخاطب آن بالقوه و منتشر درتاریخ سینماست.سینمای قصه گوی«گیشه-گرا»فقط مخاطب مـوقعیتی دارد،امـا مـخاطب سینمای اندیشه فرا موقعیتی و جهان شمول است و اگر اکران موفق داشته بـاشد،به انگیزهی اکران موفق ساخته نمیشود.حالت سینمای اندیشه چه با حضور مهندسی استاندارد سینما و چه در غیبت آن،شبیه آثار فرهنگی مـاندگار اسـت.تـصور کنید که حافظ دیوانش را برای پرفروش شدن و دریافت درصد پشت جلدش مینوشت در ایـن صـورت آیا دیوانی ماندگار که عامی و اندیشمند به آن استناد کنند خلق میشد؟آیا کسی مجاز است حافظ را در لحظه خلق اثرش سـرزنش کـند بـه این دلیل که ممکن است دیوانش تیراژ کمی داشته باشد و یا پرفروش نباشد؟
سـینمای انـدیشه نـیز به مثابه یک اثر فرهنگی و نه یک کالای صنعتی،با انبوه مخاطب بالقوه ( و نه الزامـا بالفعل ) تـاریخی روبـروست.
قدرت سینمای عامه پسند قصه گوی تجاری،قدرتی متمرکز است (متمرکز در گیشه زمان اکران)امـا قدرت سـینمای اندیشه قدرت منتشر است(منتشر هم در گیشه و هم در تاریخ پس از گیشه).
این نکته در جـامعهای کـه در آن اسـپانسرینگ هنری و پشتیبان فرهنگی وجود ندارد و تخصیص سرمایههای فرهنگیاش رانتی و فضای اکرانش قلابیست؛قابل فهم نیست.تولید فـیلم در فـضای سینمای اندیشه یا آنتی سینما در چنین جامعهای هدر دادن سرمایه معرفی میشود.غافل از آن که سینمای اندیشه حـتا اگـر در فـضای قلابی اکران شکست بخورد؛که معمولا هم همین طور است؛نهایتا فضا را برای سینمای عامه پسـند قـصه گوی خوب،فراهم میکند و این نکته ایست که اذهان عادت کرده به سینمای قـصه گـوی گـیشه-گرا از آن غافلند و بی آن که بدانند هم از فقدان مهندسی سینما رنج میبرند و هم علیه یکی از حامیان بـالقوه خود یـعنی سـینمای اندیشه قدم برمیدارند و سخن میگویند.بار برطرف کردن چنین غفلتی نیز بر دوش سـینمای آگـاه و اندیشه ورز تاریخینگر است زیرا در غیبت اندیشه و در فضای رقابتی قلابی،فقط فیلمهای مبتذل یا فیلمهای قصه گو عـامه پسـند متوسط اند که به فروش زیاد دست پیدا میکنند؛درحالیکه پرفروش بودن یـک فـیلم فقط در یک فضای رقابتی سالم عملی مثبت و هـوشمندانه محسوب مـیشود و نـباید آن را با فروشهای بالا در یک اکران قلابی و دسـتکاری شـده اشتباه گرفت.به عبارت دیگر در غیاب مهندسی استاندارد سینما این فقط سینمای اندیشه اسـت کـه همچنان به حیات خود ادامه مـیدهد بـی آنکه بـه مـصائب سـینمای قلابی شبه فیلم دچار شود.
سینما در جـوامع غـیر نهادین که فاقد مهندسی سینماست،قدرت فرهنگ سازی را از دست میدهد و به تدریج بـه کـارخانه شبه فیلم سازی تبدیل میشود؛به طـوری که شبه فیلم هـم بـا رشد خود،مانع شکل گـیری مـهندسی سینما میشود.در چنین شرایطی دور باطل"فقدان مهندسی سینما-رشدشبه فیلم"را فقط سینمای اندیشه مـیشکند.زیـراسینمای اندیشه با پشتوانه انتقادی و پاتـولوژیکیاش،قـدرت بـرآمدن از فضای وارونگی فـرهنگی و آشـفتگی اجتماعی را دارد تا بتواند زمـینه سـاز مدنیت بشود؛مدنیتی که بنوبه خود،زمینه ساز شکل گیری مهندسی سینما هم هست.
مهندسی سـینما عـلت وجود فیلم خوب نیست،امازمینهی تـولید فـیلم خوب هـست.نـمونه ایـن سخن،هالیوود است کـه با داشتن صنعت سینما الزاما فیلم خوب تولید نمیکند و از طرف دیگر میبینیم کهکشوری مثل ایران کـه فـاقد صنعت سینماست،برندهی اسکار میشود.درعـین حـال هـیچ فـیلم خـوبی هم،چه در هالیوود و چـه در ایـران،بدون برخورداری از زمینه صنعتی قوی،نمیتواند اکران موفقی داشته باشد و یا برنده جوایز معتبر جهانی بشود؛بـنابراین میتوان ادعـا کـرد که هر فیلم موفقی حتما بر زمـینهای از صـنعت سـینما و دانـش دقـیق فـنی از سینمامتکی بوده است.
نتیجه آن که مهندسی با مثابه زمینهای ضروری برای سینمای موفق و نشانهای از حضور صنعت استاندار هنری،یک نهاد ملی،مدنی و خود بنیاد است که مدیریت این موارد را به عـهده دارد:
-استاندارد سازی تولیدات سینمایی شامل:فیلمنامه نویسی،کارگردانی،تدوین،گریم،بازیگری،فیلم برداری،بدل کاری،تهیه کنندهگی،تولید،پیش تولید،احداث و مدیریت سالنهای استاندارد نمایش،مهندسی اکران و نمایش،هم سو با اسـتانداردهای جـهانی.
-استاندارد سازی آموزش،بهرهگیری از تجربیات پیشینیان و یادگیری دستاوردهای نوین سینمائی و فیلم سازی.
-تأسیس آرشیو استاندارد ملی برای حفظ آثارسینمایی،ضبط تجربیات پیشینیان و بازیابی و مرمّت آثار زمان گذشته در دو حوزه ملی و جهانی.
کـشف،ایـجاد و ساماندهی اسپانسرینگ هنری-فرهنگی ملی برای حمایت از تولیدات استاندارد واکرانهای معتبر.
-تأسیس اتحادیههای صنفی و ساماندهی مدنی تمام زیر شاخههای مهندسی سینما
-تأسیس فیلم-بـازار اسـتاندارد تحت هدایت و نظارت صنوف سـینمائی مـنطبق با استانداردهای بین المللی
-تأسیس موسسات برگزاری همایشها وکارگاههای آموزشی بین ملتها و بین استودیوهای معتبر فیلم سازی برای انتقال تجربیات آکادمیک وتجربی-غیر آکادمیک سینماگران جـهان
-تـاسیس موسسات آموزشی-تولیدی خـاص برای آمـوزش انواع نیازهای قطعی و کوتاه مدت سینمائی(مثل آموزش و معرفی بازیگران لحظهای و عبوری فیلمها که عموما شلختهگی در این مورد فرم زیبایی شناسانه فیلمها را تخریب میکند)،و یا ساخت انواع قطعات فنی و اجرایی که در بـازار نیست ولی سـاختش برای تهیهی یک فیلم واجب و ضروری است(موردی شبیه لنزی که کوبریک منحصرا برای فیلم باری لندون ساخت)
-تأسیس موسسات توریسم سینمائی برای جذب توریست یا ارسال توریست به محلها و استودیوهای معتبر و تـاریخی سـینمایی جهان و بـازدید از تمام موزههای معتبر سینمایی و نیز برنامهریزی برای شرکت در جشنها و جشنوارههای معتبر بین المللی سینمایی که نفس حضور در آنها ناشنه مـدنیت ونوعی تمرین مدنیت است.
-تأسیس موسسات سینمایی-آکادمیک بین المللی برای مـبادله دانـشجو و گـرفتن بورسهای تحصیلی در حوزههای سینمایی و نیز برنامه ریزی برای ساخت تولیدات مشترک سینمایی بـا سـایر کمپانیهای جهانی و بین المللی.
-تأسیس پایگاه بین المللی اطلاعات سینمایی مرتبط با تمام بـانکهای اطـلاعاتی سـینمای جهان
-تأسیس رشتههای تازه شکل گرفته دانشگاهی-سینمایی مانند فلسفه فیلم،مهندسی سینما و"بازیگری بـه مثابه فن"مثل بازیگری برای دوربین،بازیگری،برای تأتر،بازیگری محفلی(خیابانی،آیـینی،موردی)سبکهایی از بازیگری کـه در ایـران همه این موارد را به غلط با یک منطق تحلیل و ارزیابی میکنند در حالیکه در محافل پیشرفته و استاندارد جهانی هر یک از این موارد منطق جداگانه خود را دارند(مثلا رشته"دکترای بازیگری برای دوربین"که در آمریکا تدریس مـیشود)
-تأسیس رشتههایی که تاکنون بیشتر تجربی بودهاند تا آکادمیک مانند انواع تهیه کنندهگی(تهیه کننده اصلی،تهیه کنندهی هنری،تهیه کنندهی سرمایه گذار،اسپانسرینگ هنری)،تخصص پخش و تخصص برنامهریزی برای اکران داخلی و جهانی.
نـتیجه آن کـه با تاسیس و شکل گیری مهندسی سینما،امکان استفاده از تجربیات پیشینیان برای برنامه ریزان جوان تر فراهم میشود بطوری که گسست تاریخی در سینما را به تداوم تاریخی در سینما تبدیل میکند و دیگر این کـه بـا استاندارد سازی جزییات سینمایی،مدنیت سینمایی هم به تدریج جایگاه مناسب خود را پیدا میکند.و همین مدنیت سینمایی ست که ضمن غلبه بر لمپنیسم سینمایی،راه هماهنگ شدن فیلم سازی بومی را بـا جـریان کلی سینما در سطح بین المللی و جهانی به تدریج هموار میسازد.
این مطلب پیش از این در ماهنامه آزما منتشر شده است
تاریخ انتشار : 94.1.6
ترانه های منتخب سری 32
بخش دانلود
ترانه های منتخب سری 15
ترانه های منتخب سری 35
بخش دانلود
- دانلود کل آهنگ ها در یک فایل زیپ با لینک مستقیم - 104 مگابایت
- دانلود آهنگ ها به صورت تک تک و مجزا (برای مشاهده لیست روی لینک کلیک کنید)
✓ موسیقی های برگزیده آلبوم : موسیقی اول | موسیقی دوم | موسییقی سوم
ترانه های منتخب سری 27
بخش دانلود
چرا در سینمای ایران ژانر علمی تخیلی وجود ندارد؟
مهرزاد دانش : در تعریف ژانر علمی تخیلی گفته اند که توصیف گر موقعیت های ناممکن و یا ظاهرا ناممکن ولی با حال و هوایی علمی است. در واقع جهانی که در این گونه ادبی و سینمایی ترسیم می شود با نگاهی آینده نگرانه ، مبتنی بر وقایعی است که در زیر سایه علم محتمل به نظر می رسند. برخی از این رهیافت ها در گذشته ثبوتش را به منصه ظهور رسانده است ؛ مانند موضوع گردش در آسمان در آثار ژول ورن که سرانجام به تحقق رسید. سینمای علمی تخیلی در واقع به نوعی متکی به ادبیات این ژانر بوده است ولی در آغاز این ژرژ ملیس بود که باب گونه مزبور را در سینما گشود و با ساخت فیلم هایی نظیر سفر به ماه و سفر غیر ممکن ، اولین سال های قرن بیستم در ساحت سینما را با مباحث علمی تخیلی گره زد. این روند بعدا در سینمای صامت تداوم یافت و با آثاری از قبیل دختری در ماه فریتز لانگ و چیزهایی که می آیند ویلیام منزیز جلوه پیدا کرد. در دهه 1950 که سفرهای فضایی در عالم واقع رونق گرفت ، بازار ساخت فیلم های علمی تخیلی هم گرم تر شد و به مدد بالا رفتن توانمندی های فناوری در سینما ، روندی رو به گسترش گرفت و حتی جدا از سطوح علمی تخیلی اش ، وارد مباحث فلسفی ، مذهبی ، زیست محیطی ، سیاسی ، و وحشت نیز شد. 2001 یک ادیسه فضایی ، سولاریس ، جنگ دنیاها ، ئی تی ، بیگانه ، سیاره میمون ها ، و بسیاری دیگر از آثار شاخص سیسنمایی این حوزه در همین راستا قرار دارند. این روند در سینمای معاصر نه تنها متوقف نشده است که حتی بر ابعادش نیز افزوده شده و حتی موفقترین سریال های تلویزیونی روز نیز حال و هوایی علمی تخیلی دارند : از گمشده ( lost) گرفته تا قهرمانان Heroes)) و از برده شدگان (taken) گرفته تا فرینج.
اما این روند در سینمای ایران چه جایگاهی دارد؟ نیم نگاهی گذرا به تاریخ سینمای ما نشان می دهد که اصلا خبری از این ژانر را نمی توان جست و جو کرد. ممکن است در برخی جست و جوها به آثاری فانتزی برخورد کنیم ، اما ارتباط مبحث فانتزی با علمی تخیلی به لحاظ منطقی ، رابطه عموم و خصوص مطلق است بدین معنا که هر اثر علمی تخیلی ای فانتزی هست اما هر اثر فانتزی ای علمی تخیلی نیست ؛ مثل همان رابطه گرد و گردو. آثاری از قبیل خواب های طلایی و انگشتر جادو که در سال های قبل از انقلاب ساخته شدند از این جمله اند که اگرچه در بستر خیال پردازی هستند، اما هرگز این زمینه با رهیافت های علمی و یا حتی شبه علمی ترکیب نشده است و یرای همین حتی تا مرز ژانر علمی تخیلی هم پیش نمی رود. در سال های بعد از انقلاب هم اوضاع و احوال بهتری در کار نیست . اگرچه در فیلم هایی مانند پاتال و آرزو های کوچک ، من زمین را دوست دارم و کاکادو ، ماجرای حضور موجود فضایی در زمین مطرح می شود ولی این مباحث معطوف به روندی کودکانه و یا کمدی است و باز ربط چندانی به علم ندارد ؛ کما این که در دیگه چه خبر هم آن ربات عجیب و غریب خیلی ذهنیت مخاطب را به سمت حوزه های علمی نمی برد و باز در جهت موقعیتی خنده دار که البته قرار بود دغدغه های جنسیت مدارانه سازنده اش را عرضه کند پیش می رفت. شاید تنها نمونه های قابل ذکر در این زمینه مرد نامرئی و 13 گربه روی شیروانی باشد که چندان در سینمای ایران نه به لحاظ استقبال مخاطب و نه به جهت تحسین منتقدان مورد عنایت قرار نگرفت و از حافظه تاریخی و جمعی سینمایی زدوده شد.
این مرور مختصر نشان می دهد که سینمای ایران ژانر علمی تخیلی را جدی نگرفته است و قطعا در این بین موانع جدی و محکمی قرار داشته اند که چنین نتیجه ای را موجب شده اند. این در حالی است که اخیرا حتی سینمای وحشت و از آن مهم تر سینمای نوآر هم تا ابعادی به مناسبات سینمایی ما افزوده شده اند و حتی اگر جدی تر بیندیشیم می توانیم ردپاهایی از الگوی سینمای وسترن هم در سینمای مان بیابیم. پس مشکل اساسی در بحث ژانر علمی تخیلی چیست؟ در سیری شتابزده می توان عواملی چند را در این رابطه حدس زد.
موانع چهارگانه: اقتباس ، تاریخ ، فناوری ، ایدئولوژی
1- همان طور که در سطور قبل گفتیم ، سینمای علمی تخیلی در جهان تا حد زیادی وامدار ادبیات این ژانر است و اصلا قبل از آن که حوزه سینما از این گونه غنی باشد ، این ادبیات بود که مباحث علمی تخیلی را در وادی خود تا حد وسیعی گسترانده بود. نویسندگانی مانند ژول ورن ، رابرت سیلوربرگ ، هوگو گرنسبک ، آرتور سی کلارک ، لری نیون ، جنتری لی ، پل اندرسون ، دیوید برین ، گریگوری بنفورد ، اچ جی ولز ، ری برادبری ، کارل چابک ، فرانک هربرت ، مایکل کرایتون، و... از جمله افرادی اند که تاریخ ادبیات این گونه را با قلم خود مشحون ساخته اند و راه را برای ذهن خیال پرداز مخاطبان نسل زمانه خود و زمانه های آتی هموار ساخته اند و از این میان سینماگران یکی از شاخص ترین مخاطبان ایشان بوده اند ، به نحوی که اکنون هم در گذر از دهه نخست قرن بیست و یکم همچنان شاهد ارجاعات سینمایی به ادبیات علمی تخیلی قرن نوزدهم هستیم. اما در حوزه تاریخ ادبیات ما اوضاع چگونه است؟ از ادبیات متقدم مثال نمی آوریم چرا که موقعیت تهی تر از هر نوع مصداق یابی است و نهایتا می توان راه به افسانه پردازی هایی برد که فارغ از هر دغدغه علمی ای ، صرفا حکایات غیرواقعی را در بر داشتند که آن نیز اگر قرار بر جدیتش باشد نه به لحاظ علمی بلکه به جهت نتایج فلسفی و عقیدتی است. در ادبیات متاخرتر ، بیش تر با نمونه های ترجمه ای رو به رو هستیم و بعدا هم که فیلم های فضایی لوکاس و اسپیلیرگ به ایران آمد ، با برداشت های سخیف و بازاری از آن ها تلاش شد مثلا یک جور ادبیات مبتنی بر فیلم هم به بازار کتاب راه پیدا کند. در واقع کمتر نشانی از تالیف در برابر ترجمه در این گونه ادبی در ایران می توان سراغ گرفت. اخیرا نویسندگانی مانند محمد قصاع دارند این راه را به آزمون و خطا می نهند و این که تا چه میزان در تثبیت و جا انداختن این ژانر با مولفه های بومی موفق هستند ، پرسشی است که تاریخ و البته متخصصان ادبی این فن در گذر از زمان پاسخ خواهند داد.
2- از بطن عامل بالا ، عامل دیگری به ذهن خطور خواهد کرد که اصلا فارغ از سینما ، چرا حوزه علمی تخیلی در ادبیات رواج پیدا نکرده است که حالا سینماگران ما هم مانند بسیاری از همتایان خارجی شان بتوانند با اتکا بر آن این ژانر را در سینمای ایران مطرح سازند. این پرسشی جدی است و برای پاسخ به آن تعمیق در مناسبات تاریخی و روحی سرزمین مان لازم می نماید ، اما قبل از آن بد نیست اشاره ای به جایگاه علم در این آثار و خاستگاه آن ها در مغرب زمین داشته باشیم. تاریخ ادبیات علمی تخیلی حاکی از آن است که تا حدود یک سده پیش ،عمدتا علوم پوزیتیویستی منبع الهام نویسندگان این حوزه بوده است که البته با گذر زمان برداشت از علم شکل فراگیرتری به خود گرفت و جدا از علوم تجربی و زیست شناسی و فیزیک و ریاضی ، مباحث مربوط به علوم انسانی مخصوصا حوزه های فلسفی و حتی عرفانی و شهودی مد نظر قرار گرفت. کتاب های ایزاک آسیموف و یا آرتور سی کلارک از این دست است. این امر نشان می دهد که بحث علم محوری در این دیار از دیرباز با زندگی و مشاهدات و تجربیات مردم و مخصوصا هنرمندان و نویسندگان نزدیک و ملموس بوده است. چنین رهیافتی به ویژه از بعد از دوران رنسانس و نهضت علمی گسترش یافت و اصولا علم و دانش تبدیل به پدیده هایی شدند که زندگی مردم در ارتباط تنگاتنگ با آن ها قرار گرفت و برای همین علوم از ساحت اختصاصی نخبگان و خبرگان به سطح عموم و مردم کوچه و بازار راه یافت و به عنوان یکی از اولین و اصلی ترین لوازم معیشت نمود پیدا کرد و حوزه اش حتی به موقعیت های فراغتی و سرگرم کننده هم گسترانیده شد. طبیعی است در چنین وضعیتی ، هنر و ادبیات و سینما و بسیاری دیگر از رسانه های مشابه متاثر از بافت کلی است و برای همین علم نیز منبع الهام هنرمند در خلق متون ادبی و یا سینمایی اش می شود. حال این وضعیت را مقایسه کنید با تاریخ ایران. اگرچه در دیار ما مفاخر علمی کم نبوده اند و در زمانی سرآمد بسیاری از نقاط جهان به شمار می رفته اند ، اما مختصات سیاسی و جغرافیایی و فرهنگی و زیست محیطی ، مجال گسترش آن از سطح نخبگان به عموم را نمی داد و برای همین اصولا در ایران رنسانسی صورت نگرفت تا به تبع آن علم شکل فراگیر و دامنه دار پیدا کند. مردم ایران در طول تاریخ گرفتار مصائبی همچون حملات مکرر بیگانگان و بی کفایتی و استبداد حکام داخلی و خشکسالی های مکرر طبیعت بوده اند و این مثلث شوم اجازه گسترش علم و دانش را به مرزهای عموم و حتی ساحت ادبیات نمی داد و همین موقعیت در طول تاریخ تأثیر خاص خود را روی بافت بومی و روحیه ملی تا حد زیادی نهاد. چنین پیشینه ای طبعا شکل ارگانیک و هدفمند رویکرد ادیبان به علم و تقرب علما به ادب را محدود ساخت و روالی را که در مغرب زمین رخ داد مانع از تحقق مشابهش در سرزمین ما ساخت. با این وصف جای تعجبی ندارد که چرا پدیده ادبیات علمی تخیلی و به تبع آن سینمایش جایگاهیی در مناسبات هنری ما نیافت.
3- ژانر علمی تخیلی کم و بیش نیازمند ابزار و امکاناتی است تا بتوان با آن پیشرفت های علمی را در جهان آینده چنان متصور ساخت که در باور قراردادی تماشاگر بگنجد و از همین رو بحث فناوری لزوم حضور خویش را به رخ می کشد. اصولا تصور فیلم علمی تخیلی ساختن بدون تکنولوژی بالا و مهارت های تکنیکی سینمایی تا حد زیادی دشوار است ؛ چه آن که ترسیم روزگاران آتی اگر قرار باشد منطبق با مختصات زمانه کنونی باشد که دیگر چه جای علمی و چه مقام خیالی؟ بی جهت نبود زمانی که استنلی کوبریک 2001 یک ادیسه فضایی را ساخت ،یکی از برداشت های رایج، برتری جویی تکنیکی سینمای آمریکا به موازات هماورد طلبی هایش در جهان سیاسی دوقطبی آن روزگار بود و البته موقعی هم که اندری تارکوفسکی سولاریس را کارگردانی کرد مشابه همین حرف ها در نسبت با اردوگاه شرق سیاسی عنوان ساختند. سینمای ما اگرچه در طی سالیان اخیر به پیشرفت های فناورانه قابل ملاحظه ای رسیده است ولی آیا اکنون این امکانات ، قابلیت ترسیم متقاعدبخش جهان آینده را دارند؟
4- گونه علمی تخیلی نگاهش رو به آینده است. بنابراین شخصیت های داستانی آن در جهانی متمایز از الآن بسر می برند. چنین ویژگی ای شاید در وهله نخست امری طبیعی به نظر آید، ولی در ساحت های ایدئولوژیک ممکن است همین ویژگی ذاتی ، خود تبدیل به مانعی برای تحقق ژانر مزبور شود ؛ چرا که اصولا ترسیم آینده از جمله کارکردهای خاص ایدئولوژی ها است و همه آن ها بسته به نوع جهان بینی ای که دارند پیش بینی هایی را در این باب ارائه می دهند . اما از سوی دیگر اگر قرار باشد فیلمی در گونه علمی تخیلی آینده را بر حسبی پیش بینی کند که یکی از اجزایش و یا حتی برداشت هایی خاص و منقبض از آن اجزاء چندان متناسب با پیش بینی ها و توقعات آینده نگرانه ایدئولوژی جاری نباشد ، طبعا مشکل پیش خواهد آمد . از همین رو معمولا در نظام ها و یا جوامع ایدئولوژیک محورهای علمی تخیلی جایگاه چندانی ندارند، چرا که آینده را فلسفه رسمی تفسیر و تعبیر کرده است و دیگر نیازی به علم یا تخیل نیست تا دست به پیش بینی و حدسیات بزند.
این مطلب پیش از این در فصلنامه سینما و ادبیات منتشر شده است
تاریخ انتشار : 94.1.21
ترانه های منتخب سری 28
بخش دانلود
- دانلود کل آهنگ ها در یک فایل زیپ با لینک مستقیم - 139 مگابایت
دانلود آهنگ ها به صورت تک تک و مجزا (برای مشاهده لیست روی لینک کلیک کنید)
✓ موسیقی های برگزیده آلبوم : موسیقی اول | موسیقی دوم | موسییقی سوم
ترانه های منتخب سری 39
بخش دانلود
- دانلود کل آهنگ ها در یک فایل زیپ با لینک مستقیم - 189 مگابایت
- دانلود آهنگ ها به صورت تک تک و مجزا (جهت مشاهده لیست و دانلود روی لینک کلیک کنید )
✓ موسیقی های برگزیده آلبوم : موسیقی اول | موسیقی دوم | موسییقی سوم
ترانه های منتخب سری 40
بخش دانلود
- دانلود کل آهنگ ها در یک فایل زیپ با لینک مستقیم - 143 مگابایت
- دانلود آهنگ ها به صورت تک تک و مجزا (جهت مشاهده لیست و دانلود روی لینک کلیک کنید )
✓ موسیقی های برگزیده آلبوم : موسیقی اول | موسیقی دوم | موسییقی سوم
ترانه های منتخب سری 41
بخش دانلود
- دانلود کل آهنگ ها در یک فایل زیپ با لینک مستقیم - 121 مگابایت
- دانلود آهنگ ها به صورت تک تک و مجزا (جهت مشاهده لیست و دانلود روی لینک کلیک کنید )
✓ موسیقی های برگزیده آلبوم : موسیقی اول | موسیقی دوم | موسییقی سوم
ترانه های منتخب سری 18
دانلود با کیفیت عالی MP3 / 320 Kbps
دانلود کل آهنگ ها به صورت یک جا
Ali Zibaei (Takta) – Bi Andazeh
Alireza Roozegar – Kheili Aroomam
Babak Jahanbakhsh – Mano Sazam
Kiarash Hasanzadeh Ft. Mehdi Moghaddam – Dooset Daram
Meysam Ebrahimi – Dooset Daram
Mohammadreza Golzar – Karo Be Inja Resoondi
Mohammad Alizadeh – Fekresham Nakon
Reza Sadeghi & Pouya Nikpour – Kharej Az Tasavor
دیالوگ های ماندگار 3
Kung Fu Panda 3 (2016)
بابا ی پو: من پسرمو گم کردم
پو:منم پدرمو گم کردم
بابای پو:امیدوارم پدرتو پیدا کنی
پو:تو هم همینطور
Brooklyn (2015)
و یک روز خورشید طلوع میکنه....
شاید همون لحظه متوجه نشی،برات مبهم باشه
و بعد ناگهان خودت رو میبینی،
که داری به چیزی یا کسی که هیچ ارتباطی با گذشتت نداره،فکر میکنی
کسی که فقط متعلق به خودته
و متوجه میشی.....که زندگیت متعلق به همینجاست
The Hateful Eight (2015)
کیرس منیکس : ببین من خودم واسه پول خیلی کارا کردم. واسه همین قضاوت نمی کنم ولی وقتی یه زنو دار میزنی یه ذره ام ناراحت نمیشی
آزوالدو : برای مامور اعدام فرقی نداره مگر زمانی که یه ماشه اختراع کنن که زنا نتونن بکشنش
کیرس منیکس : بابا دمت گرم تا حالا اینجوری بهش نگاه نکرده بودم
Rush Hour 2 (2001)
کارتر: چرا نگفتی یه بمب تو دهنته؟
لی: من که گفتم!
کارتر: کی گفتی؟؟
لی: گفتم مممممم!
The Last Castle (2001)
یتس : وقتی بچه بودم یه بار باهاتون ملاقات داشتم پدرم تو هانوی با شما بود
سرهنگ : اسمت چیه؟
یتس : یتس
سرهنگ : یتس؟ سام یتس؟
یتس : درسته
سرهنگ : مرد خوبی بود پدرت
یتس : نه پدرم مرد خوبی نبود
سرهنگ : نه پسر هر مردی بعد از 30 سال آدم خوبی حساب میشه این قانونشه!
سرهنگ : حالا چطوره بابات؟
یتس : خیلی خوب نیست! اون مرده
Lilo & Stitch (2002)
خانواده یعنی اینکه هیچکس پشت سرت رها یا فراموش نمی شه!
The Big Short (2015)
راوی فیلم:
حقیقت مثل یه شعره ... و بیشتر مردم بشدت از شعر متنفرن ...
Steve Jobs (2015)
استیو جابز: بهت قول میدم هر کی که گفته همیشه حق با مشتریه، خودش یه مشتری بوده!
The 5th Wave (2016)
کلویی گریس مورترز:این امید ماست که باعث میشه زنده بمونیم باعث میشه خم بشید ولی استوار بمونیم.
این امید ماست که باعث میشه پیروز بشیم.این امید ماست که از ما انسان میسازه
Avengers: Age of Ultron (2015)
الترون: ازش متنفرم استارک مثله افت میمونه
تونی استارک: او پسرم نگو نگو دل بابا میشکنه
الترون: مجبور شم اونم میشکنم
تور:کسی لازم نیست چیزیو بشکنه
الترون: معلومه تاحاله املت درست نکردی
تونی استارک: یه ثانیه صبر کرده بود میگفتمl :
Joy (2015)
رابرت دنیرو:
می دونی خودت چی هستی؟
تو مثل نشتی گاز هستی
نه بوت رو حس میکنیم،نه میبینیمت ولی آروم آروم همه رو میکشی
Ip Man 3 (2015)
ایپ:هیچ چیز مهم تر از عشق کسانی که در کنارت هستن نیست.
Pound of Flesh (2015)
زن: تا حالا شده یه روز صبح از خواب بیدار بشی و متوجه بشی هیچ چیز تو زندگیت اون جور که فکر کردی پیش نمیره ؟
مرد: نه
زن: حتی یه بار؟
مرد: نه من از اول میدونستم که زندگی سرتاسرش مزخرفه
Dogville (2003)
گریس ( نیکل کیدمن ) : اگه شهری توی دنیا باشه که با نبودنش
دنیای بهتری داشته باشیم، اون شهر همین شهره
رئیس ( جیمز کان ) : همشونو بکشید و شهر را بسوزونید
- چیه ؟
- چیزه دیگه ای میخوای عزیزم
گریس ( نیکل کیدمن ):
یک خانواده با بچه اینجا هست
اول بچه ها را بکشید و مطمئن بشید که مادرشون میبینه
بهش بگید دست از کشتن برمیدارید
اگر که اون بتونه جلو اشکهاش را بگیره
من اینو بهش بدهکارم .
I Am Sam (2001)
تو نمی فهمی چقدر سخته
وقتی سعی کنی سعی کنی سعی کنی سعی کنی و هیچ وقت نرسی ...!
Insomnia (2002)
آل پاچینو : گاهی معمولی ترین و ابتدایی ترین داشته های زندگی آدم ها ، می شه بزرگترین حسرت زندگیت!
Talk to Her (2002)
عشق وقتی به انتها میرسد غم انگیزترین چیزدنیاست
Red Dragon (2002)
هانیبال لکتر (آنتونی هاپکینز) :
زخم های ما این قدرت رو دارن که به ما یادآوری کنند که گذشته واقعیت داشته!
The Life of David Gale (2003)
گیل:میدونی چرا یهودای قدیس جایگاهش رو از دست داد؟برای این که نامش یهودا بود.درطول تاریخ دو تا یهودا بودن:یه یهودا که قدیس بود ویکی دیگه که بد بود.اون کسی بود که به مسیح خیانت کرد...درقرون وسطی هیچ کس برای یهودای خوب دعا نمی کرد چون می ترسیدن که یهودای بد هم از دعاشون بهره مند شه!
فل
Shrek 2 (2004)
میون آدمای با فرهنگ الاغا از همه با فرهنگترن مخصوصا ما که صحبتم میکنیم
Finding Neverland (2004)
جـــیــمـز(جـانـی دپ) : تــو ایــن دنـیــا تــا روزنــه ای از خــوشــحــالــی پـیـدا مـیــکــنــی یــکی پــیــدا مــیــشــه تــا خــرابــش کـــنــه!
My Life Without Me (2003)
مارک رافالو : وقتی به کسی نگاه میکنی 50 درصد کسی که هست رو متوجه میشی
ولی فهمیدن 50 درصد بقیه اش همه اش رو خراب میکنه....
شاید هیچوقت نباید بفهمی بقیه اش چیه!
21 Grams (2003)
(بعد از اینکه در حادثه ای، یک پدر و دو دخترش را با ماشین زیر می گیرد)
این یه اتفاق نبود. مسیح منو برای این کار انتخاب کرد.
من زندگی م رو وقف اون کردم، ولی اون به من خیانت کرد.
اون، ماشین رو به من داد تا اون پدر و دختراش رو زیر بگیرمف اما این جرآت رو بهم نداد تا بمونم و نجاتون بدم ...
Mission: Impossible III (2006)
مامور خیانتکار اطلاعات آمریکا خطاب به تام کروز (ایثن) »
می تونی هرچی دلت می خواد باچشمات به من تهمت گناه بزنی و محاکمه ام کنی
ولی برای من اهمیتی نداره
من حاضرم باخون خودم پرچم کشورم رو قرمز نگه دارم
Big Fish (2003)
سرنوشت برای دور زدن آدما روش های بی رحمانه ای داره
The Hateful Eight (2015)
کـریـس مـنیـکـس: عـذر مـیخـوام رفـیق ولـی مـنو تـوی وضـعیـت بـدی نـگه داشـتی هـا
جـان روث: نـگه داشتـن تـو تـوی ایـن وضـعیـته بـد، وضـعیـته خـوبـیه کـه مـی خـوام حـفظـش کـنم!
Ratatouille (2007)
تواضع بیش از حد هم یه نوع دروغ گفتنه!
Peaceful Warrior (2006)
میلمن : اگه تو اینقدر میدونی پس چرا توی پمپ بنزین کار میکنی ؟
پیرمرد : اینجا یک ایستگاه خدماتی هست.ما خدمات ارایه میدیم.هیچ هدف بالاتری وجود نداره.
Peaceful Warrior (2006)
میلمن خطاب به پیرمرد : از اونی که فکر میکنی بیشتر میدونم.
پیرمرد : و بیشتر از اونی که میدونی فکر میکنی.
Because I Said So (2007)
خداوند نمیتونست همه جا باشه به همین دلیل او مادران را افرید.
Selma (2014)
مارتین لوتر کینگ: چه کسی جیمی لی جکسون (جوان معترض سیاه پوست) رو کشت؟
هر سفید پوستی که از قانون برای ترسوندن سوء استفاده می کنه،
هر سیاستمدار سفیدی که به تعصب و نفرت دامن می زنه،
هر کشیش سفیدی که با انجیل موعظه می کنه و در مقابل مستمعین سفیدش سکوت می کنه،
چه کسی جیمی لی جکسون رو کشت؟
هر زن و مرد سیاهی که در این کشور زندگی می کنه ولی خودشو کنار کشیده و در این مبارزه (جنبش حقوق مدنی سیاه پوستان امریکا) که هموطنانش تحقیر و شکنجه شده و کشته میشن شرکت نمی کنه.
Step Up 2: The Streets (2008)
اندی (بریانا اِویگان): مامانم بهم میگفت تسلیم نشو، فقط خودت باش
چون زندگی خیلی کوتاهه که بخوای کس دیگه ای باشی.
Deadpool (2016)
ددپول(در حالی که ماشین در هوا معلق میزنه): لعنتی! زیر گازو باز گذاشتم؟!
3 Idiots (2009)
بومن ایرانی: نفر اولی که پا به ماه گذاشت کی بود؟
دانشجو ها:نیل آرمسترانگ
بومن ایرانی: آره درسته.نفر دوم کی بود؟هیچ کس نمیدونه چون مهم نیست ,هیچ کس نفر دوم رو به خاطر نمیسپاره
Deadpool (2016)
عشق رو نمیشه خرید ولی میشه برای 3 دقیقه اجارش کرد
Victor Frankenstein (2015)
بازرس پلیس: انجام این کار (زنده کردن اجساد)شیطانیه،از خدا بترس ویکتور ...
ویکتور فرانکشتاین: نه شیطانی وجود داره و نه خدایی تنها چیزی که هست"انسانیته"
Avengers: Age of Ultron (2015)
ثور: باید لایق باشی تا بتونی چکش رو برداری
کاپیتان: ولی اگه چکش رو بذاری توی آسانسور....
تونی استارک: بازم می ره بالا !
کاپیتان: آسانسور که لایق نیست .
Woman in Gold (2015)
- من واقعا احساس خوبی نسبت به این یکی دارم قربان!
- از کی تا حالا بهت پول میدیم که احساسات داشته باشی ؟!
Copenhagen (2014)
نمیشه چیزی که مجانیه رو دُزدید
- مثلِ عشق
Dragon Blade (2015)
تایبریوس : یک قهرمان واقعی پاسخگوی کارهاش تا آخرش هست حتی اگر اشتباه باشه.
I, Robot (2004)
کارآگاه اسپونر: میدونی مردم چی میگن؟
"قوانین ساخته میشن تا شکسته بشن"
Deadpool (2016)
وایسید! شاید براتون سوال شده باشه که چرا لباس قرمز پوشیدم؟!خب این به خاطر اینه که آدم بدا خونریزیم رو نبینن....
این یارو خوب فهمیده چی به چیه...شلوار قهوه ای پوشیده!!!
Peaceful Warrior (2006)
اضافه هارو از ذهنت بریز بیرون اضافه ها رو بریز بیرون
شب ها تا دیر وقت تلوزیون نبین چون ذهن تورو پر از مزخرفات میکنه که تو رو از هدفت دور میکنه
و هر چیز و هر کسی که تو رو از هدفت دور میکنه دور شو دور دور...
ترانه های منتخب سری 13
دانلود با کیفیت عالی MP3 320 / 256K
دانلود کل آهنگ ها در یک فایل زیپ با لینک مستقیم
Ali Zibaei (Takta) – Kare Toe (Club Mix by Ali Zia)
Alireza Roozegar – Lahzeh Haye Sard
Alireza Talischi – Ruberuye Man
Hesam Cheraghali – Khaaneyi Rooye Tape
Mahan Bahram Khan – Che Kare Khoobi Kardi
Saeid Shahrouz – Chi Mikhai Az Joonam
ترانه های منتخب سری 44
بخش دانلود
- دانلود کل آهنگ ها در یک فایل زیپ با لینک مستقیم - 142 مگابایت
- دانلود آهنگ ها به صورت تک تک و مجزا (جهت مشاهده لیست و دانلود روی لینک کلیک کنید )
✓ موسیقی های برگزیده آلبوم : موسیقی اول | موسیقی دوم | موسییقی سوم
ترانه های منتخب سری 3
بخش دانلود
دیالوگ های ماندگار 2
Friends
( دوستان در حال دیدن فیلم کودکی های مانیکا )
جویی : وای مانیکا خیلی خیلی چاق بود.
مانیکا : ساکت شین.دوربین 10 کیلو به ادم اضافه میکنه.
چندلر : پس چند تا دوربین داشتن ازت فیلم میگرفتن.
Friends
جـویـی: بـبیـن "ریـچ" نـنه بـابام درسـت بـعد از بـه دنـیا اومـدن مـن ایـن یـخچـال رو خـریـدن و مـن تـا حـالـا هـیچـوقـت بـاهـاش مـشکـلی نـداشـتم ولـی بـعد تـو پـیدات مـیشـه و خـراب مـیشـه ایـن یـعنـی چـی؟!
ریـچل: یعنی ایـنکـه یـخچـال هـا بـه انـدازه مـردم زنـده نـمیـمونـن؟
The Simpsons
بارت : راز زندگی چیه ؟
هومر : با یه تماس تلفنی الکی خیلی از موقعیت های چرت زندگیتو میپیچونی
بارت : مثل چه موقعیتی ؟
هومر : صبر کن این تلفنو جواب بدم
Friends
فـیبـی: داداش کـوچیکـم فـرانـک و آلـیس ازدواج کـردن
دوسـتان: اوه، خـدای مـن!!
فـیـبـی: اونـا مـیخـوان بـچه دار هـم بـشن و مـیخـوان کـه بـچه رو تـوی رحـم مـن بـزرگ کـنن!
جـویی: بـه فـکر سـکس بـا بـرادرت هـستـی؟!
فـیبـی: اوه!...نـه بـابا...تـخمـک و اسـپرم از خـودشونـه...مـن فـقط اجـاق فِـر هـستم...کـلوچـه مـال اونـهاسـت!
The Simpsons
هومر به لیسا : گوش عزیزم بزار یه جنبه از زندگی رو بهت بگم ، دنیا پر از تجربه های زیبا ،باورنکردنی و با ارزش هستش که من هیچکدومو نمیتونم بهت بدم
Following (1998)
درستــه کــه کــارت دزدی از خــونــه مــردمــه، امــا هیــچ جــا ننــوشتــه کــه ســر وشکلــت هــم بــایــد شبیــه دزدهــا بــاشــه
Gloomy Sunday (1999)
لاسلو: فکر کنم پیام ترانه ی یک شنبه ی غم انگیز رو فهمیدم
ایلونا: همونی که اندراش دنبالش بود؟
لاسلو: آهنگ میخواد بگه هر آدمی برای خودش شان و غرور داره، آدم زخمی میشه، بهش توهین میشه با این وجود همه ی اینا رو میتونه تا لحظه ی آخر تحمل کنه، ولی وقتی آدم پشت سر هم بد میاره، بهتر قید این دنیا رو بزنه و بره... اما با غرور...
Ghost Dog: The Way of the Samurai (1999)
- این پلیسی که کُشتی، زن بود!
مگه زن ها نمی خوان برابر باشن؟!... خب بذار برابر باشن!
The Lord of the Rings: The Return of the King (2003)
تئودن :از تاریکی نهراسید
بتازید ، بتازید ، سربازان تئودن
نیزه ها می لرزند ... سپرها خرد می شوند
و صدای چکاچاک شمشیرهایمان تا طلوع آفتاب قطع نخواهد شد
اینک بتازید
بتازید
بتازید بر دشمن و زمین را از آنان پاک کنید
م___________رگ...م__________رگ
The Lord of the Rings: The Two Towers (2002)
سم:چطور دنیا میتونه پر از خوبی بشه در حالی که انقدر اتفاقات بد میفته.ولی در نهایت این سایه یه چیز گذراست.حتی تاریکی هم باید بگذره و جای خودشو به روز بده.وقتی خورشید دوباره میتابه درخشانتر خواهد تابید.تو این دنیا خوبی هم هست و ارزش جنگیدن داره.
Dancer in the Dark (2000)
سلما: فیلم موزیکال خوبیش اینه که هیچ اتفاق ناگواری توش نمی بینی....
Chocolat (2000)
روکس: این رو به وضوح دریافتم که آدمها زمانی که میخان کسی رو محترمانه از سر خودشون باز کنند بهش میگن " تو آدم خوبی هستی " یا " تو لیاقت بهترین زندگی رو داری "
اما من سر زندگیم شرط میبندم که اون آدم در اون لحظه ترجیح میده که بشنوه که یک عوضی بی ارزشه ولی اون چرندیات رو نشنوه!
The Lovely Bones (2009)
خیلی جالبه که یه دوربین لحظه ای رو ثبت میکنه، قبل از اینکه اون لحظه از بین بره!!
My Sassy Girl (2001)
پیرمرد :
میدونی ایمان چیه؟
ساختن پلی از شانس برای رسیدن به کسی که دوستش داری . .
Marmoulak (2004)
شما دعا کن حاج آقا یه شوهر خوب نصیبش بشه بیاد ورشداره ببرتش
انشعالله تعالی یه همچین مال..ی یعنی یه همچین بانویه وجیه فهمیده روی زمین نمیمونه
Marmoulak (2004)
حاج آقا میگن مسحو باید تا رستم گاه مو کشید من باید تا کجا بکشم
همون جایی که رستم کشید عزیز برادر
The Revenant (2015)
گلس: گیرش انداختم ولی خودش هنوز نمیدونه
فرمانده:از کجا اینقدر مطمئنی
گلس: چون اون خیلی چیزا واسه از دست دادن داره اما من فقط پسرم رو داشتم و همون رو هم ازم گرفت
Spotlight (2015)
قاضی : اگر چنین اسنادی رو منتشر کنید مسئولیت خبرنگاریتون چی میشه؟
مایک : اگر منتشرشون نکنم مسئولیت خبرنگاریم چی میشه؟
Mortdecai (2015)
مورکای به کسی که اونو کتک زد:مادر پدر تو فقط یک بار هم دیگرو و دیدن و فقط بینشون پول رد و بدل شده
The 88th Annual Academy Awards (2016)
اندی سرکیس : به عنوان بازیگران و کارگردانان قرن 21 میتونیم هر دنیایی که میخوایم خلق کنیم و هر نقشی که میخوایم بازی کنیم.کریس ( مجری مراسم ) اگه الان یک لباس ضبط حرکت میپوشیدی میتونستی از نقش یک هیولای خطرناک برای کره زمین تا نقش دونالد ترامپ( نامزد ریاست جمهوری آمریکا ) رو بازی کنی.در حقیقت این دو با هم تفاوت زیادی ندارند.
American Beauty (1999)
ریکی: . . . پدرم خیال میکنه من تموم اینارو با کار کردن بدست آوردم
"هیچ وقت نیروی دروغگویی رو دست کم نگرفتم" . . .
Gladiator (2000)
کمودوس ( پادشاه) : میگن پسرت وقتی داشتن به صلیبش میکشدن مثل دخترها جیغ میزد،و همسرت زیر کتک مثل فاحشه ها ناله میکرد.بارها،بارها و بارها...
مکسیموس : زمان افتخار کردن به خودت،به زودی به پایان میرسه،عالیجناب.
Gladiator (2000)
کمدوس: چطور جرأت می کنی به من پشت کنی ؟ برده.
کلاه خودت رو خواهی برداشت و اسمتو به من خواهی گفت.
ماکسیموس: سم من مکسیموس دسیموس مردیوسه، فرمانده ارتشهای شمال
ژنرال ارتش فیلیکس. خدامتگزار باوفا به امپراتور واقعی، مار کوس اریلیوس.
پدر یک پسر به قتل رسیده، همسر یک زن به قتل رسیده، و من انتقامم رو خواهم گرفت،
در این دنیا یا در دنیای دیگر.
The Hurricane (1999)
روبین «هاریکین» کارت ( دنزل واشنگتون ) : عمرمو رو در خانه عدالت سپری کردم ...
و هنوز هم برای من ، هیچ عدالتی وجود نداره .
Ajans-E Shisheh-I (1998)
عباس: مو اصلا توقعی نداشتم...سر زمین بودُم با تراکتور....جنگ هم که تموم شد،برگشتُم سر همو زمین،بی تراکتور! مو حتی دفترچه بیمه هم نگرفتم.حالا برا مو زوره که همچی تهمتی به مو بزنن....خواهر با شمام ، شما سهمتون رو دادین.سهمتون همین نیش هایی بود که زدین...دست شما درد نکنه..!
Magnolia (1999)
ممکنه کار ما با گذشته تموم شده باشه ولی کار گذشته با ما تموم نشده.
Ajans-E Shisheh-I (1998)
تو می دونی گردان بره خط،گروهان برگرده یعنی چی!؟
تو می دونی گروهان بره خط،دسته برگرده یعنی چی؟
تو می دونی دسته بره خط نفر برگرده یعنی چی!!
آژانس شیشه ای-حاتمی کیا
Osmosis Jones (2001)
من بچه ی ته اینجام ... مال منطقه ی بد آب و هوا... بینیم؟ تا الان موهاتو با باد معده سشوار کردی؟!
The Patriot (2000)
شارلوت: تو کاری نکردی که بخوای بابتش شرمنده باشی
مل گیبسون : من هیچ کاری نکردم،و برای همین شرمنده ام.
Big Fish (2003)
ادوارد بلوم:
ممکنه ظاهر خیلی چیزا تو زندگی پلید و زشت باشه... اما همه اش از تنهایی و کمبود محبته
Big Fish (2003)
ادوراد بلوم:
حرف زدن درباره ی مذهب جرأت میخواد؛ چون هیچوقت نمیدونی ممکنه به کی بر بخوره.
Snatch. (2000)
بریک تاپ: به نظر من تو تمام خصوصیات سگ هارو داری، غیر از وفاداریشون
The Matrix Reloaded (2003)
طراح فضای ماتریکس : امید اصلی ترین توهم انسانهاست که سرچشمه ی بهترین نقطه قوت و در عین حال بزرگترین نقطه ضعف شماست.
Memento (2000)
ناتالی: حتی اگه انتقام بگیری، بعدا یادت نمیاد. حتی نمی دونی که اتفاق افتاده.
لئونارد: انتقام همسرم باید گرفته بشه. مهم نیست که من یادم بمونه یا نه؛
نمیشه گفت چون من بعضی چیزها رو بخاطر نمیارم کارهایی که انجام میدم بی معنی هستن؛
با بستن چشم ها دنیا ناپدید نمیشه.
Memento (2000)
تدی: «تو نمی تونی بر اساس عکسها و نکته های کوچک در مورد زندگی یه نفر قضاوت کنی»
لئونارد:«چرا نمیتونم؟»
تدی: «بخاطر اینکه نکته های تو ممکنه نامطمئن باشه»
لئونارد:«این حافظه است که نامطمئنه!»
تدی: «اوه، ازت خواهش میکنم...»
لئونارد:«نه، جدی می گم. حافظه کامل نیست، زیاد خوب نیست... برو از پلیس ها بپرس... شهادت شاهد نامطمئنه... پلیس ها بیکار نیستن که بخاطر چرندیات یه حافظه، قاتلی رو دستگیر کنن! اونا مدارک و پرونده جمع می کنن و بعد نتیجه گیری میکنن... مدرک، نه حافظه... این به ما میگه چطوری تحقیق کنی و این چیزیه که من ازش استفاده می کنم... حافظه می تونه شکل یه اتاق رو تغییر بده ، می تونه رنگ یه ماشین رو عوض کنه... حافظه می تونه تحریف بشه... چنین چیزی یه توضیحه، نه یه مدرک... اگه مدرکی داشته باشی این توضیحات دیگه به دردی نمی خورن»
The Matrix Reloaded (2003)
طراح فضای ماتریکس : تکذیب قابل پیش بینی ترین واکنش انسانهاست.
The Matrix Reloaded (2003)
مورفیوس: من ایستاده ام و نمی ترسم چون به یاد دارم اینجا بودنم نه به خاطر راهیست که پیش روی من قرار داره بلکه به خاطر راهیست که پشت سر منه
The Matrix Reloaded (2003)
اوراکل (پیشگو): چرا نمیای کنار من بشینی؟
نیو: شاید بهتره «وایستم»
اوراکل: هرطور میلته
[نیو میشینه]
نیو: «خواستم» بشینم
اوراکل: میدونستم
Oceans Eleven (2001)
پایان هرچیزی خوش....اگه خوش نبود پس اخرش نیست
Chocolat (2000)
اینقدر نگران نباید ها نباش.
Harry Potter and the Sorcerers Stone (2001)
دامبلدور : سنگ کیمیا هر قدر ثروت و عمر بخوای بهت میده ... همون دو چیزی که مردم براش سر و دست میشکنن .... ولی مشکل اینه که همه ی انسان ها مهارت خاصی در بدست آوردن چیزی دارن که ضررشونه
The Matrix Revolutions (2003)
مامور اسمیت : زمانی که داشتم گونه ی زیستی انسان رو بررسی می کردم متوجه شدم که شما ها پستاندار نیستید
هر پستانداری روی این سیاره با محیط پیرامونش به تعادل می رسه. اما شما انسان ها نه. شما وارد یک منطقه می شید و سپس زیاد و زیادتر می شید و تمام منابع طبیعی رو مصرف می کنید و تنها راهی که می تونید زنده بمونید اینه که به یه منطقه ی دیگه پراکنده بشید
ارگانیسم دیگه ای روی این سیاره وجود داره که دقیقا از همین الگو پیروی می کنه
!ویروس
گونه ی بشری یک بیماری ست . شما برای این سیاره سرطان هستید.
شما آفت هستید و ما درمان آنیم
John Q (2002)
رابرت دوال (در مقابل بیمارستان) : این جا کی مسئوله؟
مرد: ربکا پین قربان. اونم امروز روز تعطیلشه.
رابرت دوال: یا مسیح! آخرش کسی هست که تو این بیمارستان کار کنه؟
مرد: آخه امروز شنبه ست قربان.
رابرت دوال: خوب که چی؟ مردم روز شنبه هم مریض می شن. نمی شن؟
Steve Jobs (2015)
سن چیست؟ تعداد دفعاتی است که شما به دورِ خورشید چرخیده اید، و این پدیده هیچ ربطی به سطح شعور، سواد و فرهنگ شما ندارد!
ترانه های منتخب سری 31
بخش دانلود
- دانلود کل آهنگ ها در یک فایل زیپ با لینک مستقیم - 159 مگابایت
دانلود آهنگ ها به صورت تک تک و مجزا (برای مشاهده لیست روی لینک کلیک کنید)
✓ موسیقی های برگزیده آلبوم : موسیقی اول | موسیقی دوم | موسییقی سوم
ترانه های منتخب سری 47
بخش دانلود
- دانلود کل آهنگ ها در یک فایل زیپ با لینک مستقیم - 168 مگابایت
- دانلود آهنگ ها به صورت تک تک و مجزا (جهت مشاهده لیست و دانلود روی لینک کلیک کنید )
✓ موسیقی های برگزیده آلبوم : موسیقی اول | موسیقی دوم | موسییقی سوم
ترانه های منتخب سری 46
بخش دانلود
- دانلود کل آهنگ ها در یک فایل زیپ با لینک مستقیم - 218 مگابایت
- دانلود آهنگ ها به صورت تک تک و مجزا (جهت مشاهده لیست و دانلود روی لینک کلیک کنید )
✓ موسیقی های برگزیده آلبوم : موسیقی اول | موسیقی دوم | موسییقی سوم
100 موسیقی برتر تاریخ سینما – بخش سوم
مجموعه 100 موسیقی برتر تاریخ سینما ، شامل برترین موسیقی های اصلی یا موسیقی زمینه فیلم های تاریخ سینما می باشد
مجموعه ای ارزنده از بهترین های موسیقی فیلم و همچنین برترین فیلم ها
شامل برترین و مشهورترین آثار از بزرگترین آهنگسازان موسیقی فیلم
هنرمند: Various Artists
آلبوم: 100 موسیقی فیلم برتر تاریخ سینما – بخش سوم
ژانر: Score / Soundtrack
سال تولید: 2013
فرمت: MP3
کیفیت: 320kbps
حجم: 895MB
مدت زمان: 6:31:09
Tracklist:
CD1
01. Dance of the Cuckoos (From “Laurel and Hardy”) (03:02)
02. Smile (From “Modern Times”) (02:55)
03. Heigh Ho (From “Snow White & the Seven Dwarfs”) (02:45)
04. The Sorcerer’s Apprentice (From “Fantasia”) (05:24)
05. Zip-a-Dee-Doo-Dah (From “Song of the South”) (02:27)
06. Supercalifragilisticexpialidocious (From “Mary Poppins”) (02:06)
07. Goldfinger (From “Goldfinger”) (02:49)
08. A Man Alone (From “The Ipcress File”) (04:02)
09. Alfie (From “Alfie”) (03:16)
10. The Bare Necessities (From “The Jungle Book”) (04:54)
11. Chitty Chitty Bang Bang (From “Chitty Chitty Bang Bang”) (02:02)
12. Don’t Rain on My Parade (From “Funny Girl”) (02:44)
13. True Grit (From “True Grit”) (01:49)
14. Getta Bloomin’ Move On (From “The Italian Job”) (03:22)
15. Pure Imagination (From “Willy Wonka & the Chocolate Factory”) (05:25)
16. Enter the Dragon Main Theme (From “Enter the Dragon”) (02:25)
17. Cantina Band (From “Star Wars: A New Hope”) (02:59)
18. Summer Nights (From “Grease”) (03:40)
19. The Chase (From “Midnight Express”) (06:29)
20. Always Look on the Bright Side of Life (From “Monty Python’s Life of Brian”) (04:01)
21. Main Titles (From “Alien”) (03:50)
22. Ride of the Valkyries (From “Apocalypse Now”) (04:30)
23. Intermezzo from Cavalleria Rusticana (From “Raging Bull”) (03:20)
24. Everybody Needs Somebody to Love (From “The Blues Brothers”) (03:20)
25. Eye of the Tiger (From “Rocky III”) (03:47)
26. Paris Texas (From “Paris, Texas”) (02:57)
27. The Whammer Strikes out (From “The Natural”) (01:58)
28. Main Theme (From “Police Academy”) (01:44)
29. Breakfast Machine (From “Pee Wee’s Big Adventure”) (02:19)
30. Danger Zone (From “Top Gun”) (03:33)
31. Eddie’s Theme (From “Who Framed Roger Rabbit?”) (05:03)
32. Under the Sea (From “The Little Mermaid”) (03:15)
33. A Whole New World (From “Aladdin”) (02:42)
CD2
01. Claudia’s Theme (From “Unforgiven”) (06:19)
02. Dragon’s Heartbeat (From “Dragon: The Bruce Lee Story”) (05:09)
03. End Titles (From “The Age of Innocence”) (04:26)
04. Christmas Eve Montage (From “The Nightmare Before Christmas”) (04:30)
05. Giza 1928 / Going Home (From “Stargate”) (04:44)
06. For the Love of a Princess (From “Braveheart”) (04:17)
07. You’ve Got a Friend in Me (From “Toy Story”) (02:07)
08. Suite (From “Independence Day”) (09:03)
09. Main Title (From “Air Force One”) (01:50)
10. The Stripper (From “The Full Monty”) (01:55)
11. The Sand Volcano / Love Theme (From “The Mummy”) (02:55)
12. Injection (From “Mission: Impossible II”) (04:54)
13. Main Theme (From “Chocolat”) (04:03)
14. A Kaleidoscope of Mathematics (From “A Beautiful Mind”) (05:32)
15. Leave No Man Behind (From “Black Hawk Down”) (06:17)
16. Heart of the Volunteer (From “Pearl Harbor”) (03:47)
17. Homeland (From “Spirit: Stallion of the Cimarron”) (03:36)
18. Whistle Theme (Twisted Nerve Main Theme) [From “Kill Bill: Vol. 1”] (01:27)
19. Theme (From “Eternal Sunshine of the Spotless Mind”) (02:16)
20. Woad to Ruin (From “King Arthur”) (06:59)
21. Prologue (From “Birth”) (04:08)
22. Zoosters Breakout (From “Madagascar”) (01:40)
23. Barbastella (From “Batman Begins”) (04:42)
24. The People’s Princess (From “The Queen”) (04:11)
25. Ratatouille (End Credits) [From “Ratatouille”] (04:37)
26. Open Spaces (From “There Will Be Blood”) (03:56)
27. Arrival of the Birds / Exodus (From “The Crimson Wing: Mystery of the Flamingos”) (07:23)
28. Almost There (From “The Princess and the Frog”) (02:26)
29. Discombobulate (From “Sherlock Holmes”) (02:22)
30. 160 BPM (From “Angels & Demons”) (06:45)
31. Dumbledore’s Farewell (From “Harry Potter and the Half Blood Prince”) (02:16)
32. Alice’s Theme (From “Alice in Wonderland”) (05:04)
33. Perseus (From “Clash of the Titans”) (06:24)
34. A Married Life (From “Up”) (04:21)
CD3
01. Time (From “Inception”) (04:35)
02. Strobe / Flying Home (From “Kick-Ass”) (03:44)
03. Main Theme (From “The Expendables”) (03:18)
04. Forbidden Friendship (From “How to Train Your Dragon”) (04:12)
05. Obliviate (From “Harry Potter and the Deathly Hallows Part 1”) (02:57)
06. I Want to Go Home (From “The Karate Kid”) (05:00)
07. Outlands (From “Tron: Legacy”) (02:35)
08. The King’s Speech (From “The King’s Speech”) (03:49)
09. Mermaids (from “Pirates of the Caribbean: On Stranger Tides”) (08:06)
10. It’s Our Fight (From “Transformers: Dark of the Moon”) (06:40)
11. Thor Kills the Destroyer (From “Thor”) (01:54)
12. The Adventures of Tintin (From “The Adventures of Tintin: The Secret of the Unicorn”) (03:06)
13. Magneto (From “X-Men: First Class”) (01:51)
14. Sky Fight / End Credits (From “Immortals”) (02:17)
15. Super 8 Suite (From “Super 8”) (06:10)
16. Love Death Birth (From “The Twilight Saga: Breaking Dawn – Part 1”) (06:10)
17. The Reunion (From “War Horse”) (03:53)
18. Lily’s Theme (From “Harry Potter and the Deathly Hallows Part 2”) (02:17)
19. Captain America March (From “Captain America: The First Avenger”) (02:36)
20. I Drive (From “Drive”) (02:02)
21. The Thief (From “Hugo”) (04:17)
22. I Dreamed a Dream (From “Les Miserables”) (04:23)
23. Skyfall (From “Skyfall”) (04:47)
24. Rue’s Farewell (From “The Hunger Games”) (04:34)
25. Fate and Destiny (From “Brave”) (04:23)
26. Ted (End Titles) [From “Ted”] (05:07)
27. Life (From “Prometheus”) (02:33)
28. Freedom’s Call (From “Lincoln”) (05:45)
29. Dreaming of Bag End (From “The Hobbit: An Unexpected Journey”) (01:46)
30. Snow White (From “Snow White and the Huntsman”) (03:36)
31. The Avengers (From “Avengers Assemble”) (02:09)
32. Young Peter (From “The Amazing Spider-Man”) (04:55)
33. Imagine the Fire (From “The Dark Knight Rises”) (07:36)
دانلود دیگر بخش ها:
ترانه های منتخب سری 4
.
دانلود با کیفیت عالی MP3 320/256
Behnam Safavi – Shahram Shokoohi – Mahrame Asrar
Majid Yahyaei – Oun Rouzo Mibinam
Mehdi Ahmadvand – Roozaye Door Az To
Reza Sadeghi & Masoud Mohammad Nabi – Asemon
Shahab Ramezan – Man Vasat Joon Midam
.
دانلود با کیفیت مناسب MP3/128
Behnam Safavi – Shahram Shokoohi – Mahrame Asrar
Majid Yahyaei – Oun Rouzo Mibinam
Mehdi Ahmadvand – Roozaye Door Az To
Reza Sadeghi & Masoud Mohammad Nabi – Asemon
Shahab Ramezan – Man Vasat Joon Midam
دیالوگ های ماندگار 4
Deadpool (2016)
زندگی مثل مجموعه ای بی پایان از بدبختی هاست که تنها پیام بازرگانی مختصری از خوشبختی داره ...
Pirates of the Caribbean: At Worlds End (2007)
باربوسا:روز مردن ارزش یک عمر زندگی کردن رو داره
Into the Wild (2007)
لازم نیست حتما قوی باشی , ولی باید احساس قدرت بکنی
Deadpool (2016)
ددپول: من آدم بدی هستم که پول میگیره تا دهن آدم بدترا رو سرویس کنه...
The Revenant (2015)
وقتی طوفان میشه ...
اگه جلوی یک درخت ایستاده باشی ...
اگه به شاخه هاش نگاه کنی ،
مطمئنی که سقوط میکنه
اما اگه به تنش نگاه کنی ،
استواریش رو میبینی ...
The Martian (2015)
مت دیمون: فضا هیچ وقت با شما همکاری نمی کنه پس شما باید خودتونو باهاش سازگار کنید ...
The Notebook (2004)
راوی : اونها زیاد با هم تفاهم نداشتن. در حقیقت به ندرت سر چیزی تفاهم داشتن و دائم در حال نزاع بودن و هر روز با هم دعوا میکردن. اما با وجود اختلافاتشون ، در یه چیز مهم مشترک بودن. اونا دیوونه هم بودن.
Pirates of the Caribbean: The Curse of the Black Pearl (2003)
قانون دزدای دریایی
هر کسی جا بمونه ......جا هم گذاشته میشه
The Notebook (2004)
لون بعد از اینکه فهمیده در یک مثلث عشقی گیر افتاده: اینطور که معلومه سه راه دارم یک اینکه اونو بکشم دو اینکه اونو نادیده بگیرم سوم که تو رو ول کنم.خب هیچکدومشون خوب نیست میدونی چرا چون هیچ کدومشون منو بتو نمیرسونه.
Man on Fire (2004)
پیرمرد : به خاطر مسیح اونارو ببخش
کریسی (دنزل واشنگتن) : بخشیدنشون بین خودشون و خداست ... کار من اینه که ترتیب ملاقاتشون با هم رو بدم
The Notebook (2004)
نووا در پیری هنگام مکالمه با دکترش: وقتی کاری از دست علم برنیاد اون موقع خدا وارد میشه
The Notebook (2004)
من آدم خاصی نیستم ، یه مرد معمولی با افکار معمولی .
یه زندگی معمولی رو گذروندم .
مجسمه ای ازم به عنوان یادبود ساخته نمیشه
و اسم من بعد از مرگم به زودی فراموش میشه .
اما از یه لحاظ ، من به اندازه ی تمام آدم هایی که تا حالا زندگی کردن ، تو زندگیم موفق بودم .
من یه نفر رو با تمام قلب و روحم دوست داشتم
برای من ، این تو زندگیم همیشه کافی بوده .
Eternal Sunshine of the Spotless Mind (2004)
کنتس آلکساندرونا: «تو بهترین عشق بازی هستی که تا حالا داشتم.»
بوریس: «خب... وقتایی که تنهام زیاد تمرین می کنم!»
Eternal Sunshine of the Spotless Mind (2004)
میتونی یک نفرو از ذهنت پاک کنی.ولی بیرون انداختنش از قلبت یه داستان دیگست.
I, Robot (2004)
کارآگاه دِل اِسپونر: آدما خواب می بینن. حتی سگ ها هم خواب می بینن، اما شما نه، شما فقط ماشینید. یه تقلید از زندگی واقعی... یه ربات می تونه یه سمفونی بنویسه؟ یه ربات می تونه بوم نقاشی رو به یه شاهکار زیبا تبدیل کنه؟
سانی (روبات): تو خودت میتونی؟
The Secret Life of Walter Mitty (2013)
چیزهای قشنگ، هیچ وقت دنبال خود نمایی نیستن !
Downfall (2004)
- من نباید پناهگاه رو ترک می کردم. باید خودمو می کشتم
- یه چیزی بخور. فرصت برای مردن همیشه هست
The Great Gatsby (2013)
دختر باید احمق باشه
یه احمق دوست داشتنی
The Amazing Spider-Man 2 (2014)
زن عمو می: اخرین باری که لباسارو تو شستی همشون آبی و قرمز شده بودن....
پیتر: خب اون موقع داشتم پرچم امریکارو میشستم
The Hateful Eight (2015)
دیزی دامرگوی : اوه خداااااااااای من (از شدت درد گلوله)
سرگرد مارکوس واررن: حالا به خدا معتقد شدی؟؟؟؟؟!!!
خوبه چون قراره الان بری پیشش.
RoboCop (2014)
سلرز:چه چیزی از یه قهرمان بزرگتره
:یه قهرمان مرده.
In the Heart of the Sea (2015)
ناخدا پالرد : ما میان مخلوقات خدا برترینشون هستیم.ما پادشاهان زمینیم!
ناخدا چیس : واقعا بعد از همه اون اتفاقات وحشتناکی (حمله نهنگ و نابود شدن کشتی) که برامون افتاد هنوز هم احساس میکنی یه پادشاه زمینی؟!
Night Train to Lisbon (2013)
آماذئو : وقتی استبداد واقعیت است. انقلاب وظیفه است
The Good Dinosaur (2015)
آرلو: کاش پدرم هنوز اینجا بود.اونم مثل شما نترس بود.
رکس پدر:کی گفته من نمی ترسم؟
آرلو: ولی شما با اون سوسمارا جنگیدیدن!
رکس پدر:آره جنگیدم ... ولی با ترس ... اگه از گاز سوسمار نترسی نمی تونی ازش جون سالم به در ببری!
Kung Fu Panda 3 (2016)
استاد اگوی:کِی می خوای بفهمی؟
هر چی بیشتر برداری
کمتر می تونی داشته باشی...
Ted 2 (2015)
تد به مرگان فریمن: فکر کنم دلم میخواد روی تختی بخوابم که از صدای تو ساخته شده
Room (2015)
جک : وقتی چهار سالم بود حتی نمیدونستم دنیا وجود داره ...
و حالا من و مامان قراره تا همیشه همیشه تو دنیا زندگی کنیم ...
تا اینکه بمیریم ...
The Hateful Eight (2015)
عدالتی که با احساس اجرا بشه همیشه در معرض این خطره که عدالت نباشه.
A Single Man (2009)
مادرم میگه عشق ها مثل اتوبوس هستن...فقط کافیه یکم صبر کنی تا یه جدیدش از راه برسه!
Night Train to Lisbon (2013)
آمادئو : هدایتگر حقیقی زندگی حادثه است.هدایتگری سرشار از بیرحمی دلسوزی وجذابیت اما فریبنده ...
The Seks of the Angels (2012)
- اگر محدودیت وجود نداشته باشه عشق حقیقی بوجود نمیاد
- دو نفر باید خودشون محدودیت هاشون رو پیدا کنند...
Sisters (2015)
الکس : یه ساختمان فقط یک سازه ی سادست ولی خونه یک احساسه.
Seven Psychopaths (2012)
هانس : گاندی یه جمله داره که میگه "چشم در برابر چشم همه ی دنیا رو کور خواهد کرد"
بیلی : نه اینطوری نمیشه. یه نفر آخرش با چشم باقی میمونه! چطور آخرین نفری که کور میشه میخواد چشم اخرین کسی که چشم داره رو در بیاره؟ تنها کاری نفر آخر باید بکنه اینه که فرار کنه و پشت بوته ها قایم شه. گاندی در اشتباه بود . فقط کسی جرات اینو نداشت که بهش بگه در اشتباهه
Insidious: Chapter 2 (2013)
مــن چـیـزایـی بـه چـشـم خـودم دیدم که اکـثـر آدما فقط تـو خـواب مـیــبـیـنـند.
The Hateful Eight (2015)
سرگرد وارن خطاب به دیزی:
وقتی که توی آگهی اعلام میکنن "زنده یا مُرده"
بقیۀ ما ترجیح میدیم که از یه جای بلند به پُشتِ یارو شلیک کنیم!
بعدش نَعشِش رو میذاریم روی زین اسب.
اما وقتی "جان روث دار زن" تو رو میگیره،
تو با یه گلوله توی پُشتت نمیمیری!!
وقتی که "جان روث دار زن" میگیردت
تو رو دار میزنن!
Howls Moving Castle (2004)
مارکل: تو روزنامه نوشته که ما پیروز می شیم !
جادوگر وست : فقط احمق ها هر چی که می خونن باور می کنن...
Robots (2005)
تلاش نکن تا نبازی.
این شعار من تو زندگیه.
Batman Begins (2005)
راس الگول(لیام نیسون): مرگ پدر و مادر تقصیر تو نبود،تقصیر پدرت بود
بروس(کریسچن بیل): اون مرد اسلحه داشت
راس الگول: اسلحه میتونه جلوی تورو بگیره؟
بروس:من آموزش دیدم
راس الگول: آموزش هیچی نیست.اراده همه چیزه
Oldboy (2003)
میدو: همه ی آدم های تنهایی که تا حالا دیدم یه جورایی توهم دیدن مورچه هارو داشتن
من تلاش کردم بفهمم چرا اینجوریه.........
میدونی مورچه ها گروهی حرکت می کنن......
به دلیل اینه که آدم های خیلی تنها مداما همشون با هم به مورچه ها فکر میکنن
Monster-in-Law (2005)
جنیفر لوپز خطاب به دکتر فیلدز
زندگی کوتاهتر از اونه که بخوای دو روز را مثل هم زندگی کنی
Batman Begins (2005)
سرباز : انفرادی!!!!!!!
بروس وین : انفرادی؟ برای چی؟
سرباز: برای محافظت
بروس وین : ولی من نیازی به محافظت ندارم
سرباز : محافظت از اونا ( همونایی که زد له و لوردشون کرد)
Spanglish (2004)
قبل از اینکه اقیانوس و منظره های شگفت انگیز خونه های ویلایی رو ببینم نمیدونستم که خدا یه انبار پر از سرگرمی واسه پولدارا درست کرده
Batman Begins (2005)
خشم غیر قابل مهار، اندوه رو خفه می کنه
تا اینکه خاطره ی اونی که خیلی دوستش داریم
تبدیل به سم تو رگهات میشه
و یک روز, به جایی میرسی که آرزو می کنی کاش
کسی که دوست داشتی هرگز وجود نداشت
تا بتونی از دردت،رها بشی
The Da Vinci Code (2006)
امروز امروزه. ولی فردا های زیادی وجود داره
Ratatouille (2007)
آنتون اگو (منتقد): از خیلی جهات کار ما منتقد ها راحته اما خیلی کم ریسک میکنیم و از برتریمون نسبت به کسایی که
کارشون رو به ما عرضه می کنن و خودشون رو به قضاوت ما می سپرن لذت میبریم و با نوشتن نقدهای منفی که هم خوندنشون و هم نوشتشون سرگرم کنندس کامیاب میشیم ولی حقیقت تلخی که ما منتقدین باید قبول کنیم اینه که در یک مقایسه جامع، یه چیز بی ارزش ممکنه از آنچه نقد ما به اون نسبت میده با ارزشتر باشه.
ولی وقت هایی هم هست که وقتی منتقدی صادقانه در مورد چیزی ریسک می کنه و اون کشف یا دفاع از یه چیز جدیده. جهان بعضی وقتا، نسبت به استعداد های جدید نا مهربونه ،نسبت به آفرینش چیزهای جدید، کارهای جدید نیاز به حمایت دارن.
ترانه های منتخب سری 45
بخش دانلود
- دانلود کل آهنگ ها در یک فایل زیپ با لینک مستقیم - 205 مگابایت
- دانلود آهنگ ها به صورت تک تک و مجزا (جهت مشاهده لیست و دانلود روی لینک کلیک کنید )
✓ موسیقی های برگزیده آلبوم : موسیقی اول | موسیقی دوم | موسییقی سوم
ترانه های منتخب سری 1
بخش دانلود
100 موسیقی برتر تاریخ سینما – بخش دوم
مجموعه 100 موسیقی برتر تاریخ سینما ، شامل برترین موسیقی های اصلی یا موسیقی زمینه فیلم های تاریخ سینما می باشد
مجموعه ای ارزنده از بهترین های موسیقی فیلم و همچنین برترین فیلم ها
شامل برترین و مشهورترین آثار از بزرگترین آهنگسازان موسیقی فیلم
هنرمند: Various Artists
آلبوم: 100 موسیقی برتر تاریخ سینما – بخش دوم
ژانر: Score / Soundtrack
سال تولید: 2010
فرمت: MP3
کیفیت: V0
حجم: 675MB
مدت زمان: 6:45:50
Tracklist:
CD1
01. Asteroid – Pearl & Dean theme (00:34)
02. Citizen Kane overture (02:46)
03. Laura (06:23)
04. Touch of evil (05:56)
05. Vertigo – Scene d’amour (05:10)
06. La dolce vita suite (05:32)
07. West side story – America (05:00)
08. The Miss Marple theme (01:59)
09. Lolita – Lolita ya ya (02:34)
10. How the west was won prelude (03:18)
11. Dr. No – The James Bond theme (01:57)
12. From Russia with love (02:37)
13. A shot in the dark (02:30)
14. Zulu – theme / Isandhlwana (02:35)
15. The sandpiper (04:13)
16. The sound of music (02:48)
CD2
01. Born Free (02:49)
02. A Man and a Woman (Un Homme Et Une Femme) (02:40)
03. The Good, the Bad and the Ugly – The Ecstasy of Gold (03:03)
04. The Odd Couple (03:11)
05. Rosemary’s Baby – Lullaby (02:46)
06. M.A.S.H. – Suicide Is Painless (03:05)
07. Shaft (03:18)
08. The Godfather – The Godfather Waltz (03:45)
09. The Way We Were (03:14)
10. Blazing Saddles (05:05)
11. Murder on the Orient Express – Waltz (03:26)
12. Chinatown (02:10)
13. The Conversation – Main Theme (03:23)
14. The Towering Inferno (05:07)
15. A Star Is Born – Evergreen (04:19)
16. Halloween – Main Theme (02:38)
17. Star Wars: The Emire Strikes Back – The Imperial March (03:02)
CD3
01. Airplane (04:08)
02. On Golden Pond Suite (05:48)
03. Conan The Barbarian – Anvil of Chrome (04:35)
04. Blade Runner – Love Theme (05:13)
05. Scarface – Tony’s Theme (03:11)
06. Gremlins – Suite (04:12)
07. Once Upon a Time in America – Main Theme (02:09)
08. Beverly Hills Cop – Axel F (03:03)
09. Ghostbusters (04:04)
10. The Terminator (04:38)
11. The Color Purple – Finale (05:14)
12. Rambo: First Blood Part 2 – Main Theme (02:09)
13. The Goonies Theme and Jailbreak (06:06)
14. Adagio for Strings (06:43)
15. Highlander – Training Montage (04:46)
16. Top Gun – Anthem (04:19)
CD4
01. Robocop – Suite (04:14)
02. Predator (03:59)
03. The Last Emperor Main Theme (05:52)
04. Willow (03:55)
05. Dead Poets Society (06:21)
06. Miller’s Crossing – End Credits (04:56)
07. The Young Americans – Play Dead (03:58)
08. Forrest Gump – End Titles (02:33)
09. The Lion King – This Land (02:58)
10. Pulp Fiction – Misirlou (02:19)
11. Legends of the Fall (07:19)
12. Judge Dredd – Suite (04:50)
13. Romeo & Juliet – O Verona (01:57)
14. Austin Powers (Soul Bossa Nova) (04:30)
15. Armageddon – Harry & Greg / Launch (05:07)
16. Sheakspeare In Love – Suite (02:37)
17. Meet Joe Black – Whisper of a Thrill (06:14)
CD5
01. The Matrix – Anything Is Possible (08:08)
02. Star Wars: The Phantom Menace – Duel of the Fates (04:09)
03. Crounching Tiger, Hidden Dragon / The Eternal Vow (05:07)
04. Requiem for a Dream – Lux Aeterna (04:00)
05. Cast Away End Credits (03:51)
06. Artificial Intelligence: AI – Where Dreams Are Born (03:46)
07. Amelie – La Valse D’Amelie (02:19)
08. Enigma Theme (03:45)
09. Star Wars: Attack of the Clones – Across the Stars (05:46)
10. Road to Perdition (04:06)
11. Solaris – Don’t Blow It (03:29)
12. 28 Days Later – In the House-In a Heartbeat (04:21)
13. X2: X-Men United – Suite (03:03)
14. Kill Bill – Battle Without Honor or Humanity (02:32)
15. Finding Neverland – Impossible Opening (03:38)
16. Crash – A Sense of Touch (05:09)
17. The Bourne Supremacy – To the Roof (05:20)
CD6
01. Fantastic Four – Main Titles (02:46)
02. Pride and Prejudice – Dawn (03:31)
03. Atonement – Elegy for Dunkirk (05:02)
04. Sunshine – Adagio in D Minor (04:27)
05. Wall-E (01:59)
06. The Dark Knight – Aggressive Expansion (04:35)
07. Iron Man – Driving With the Top Down (03:12)
08. Cloverfield – Roar! (05:35)
09. Slumdog Millionaire – Latika’s Theme (03:16)
10. Twilight – Lullaby (03:32)
11. Revolutionary Road End Credits (04:51)
12. Valkyrie – They’ll Remember You (04:08)
13. Star Trek – Hella Bar Talk / Enterprising Young Men (04:26)
14. Transformers: Revenge of the Fallen – Prime / I Rise, You Fall (04:59)
15. Moon – Welcome to Lunar Industries (07:28)
16. The Twilight Saga: New Moon – The Meadow (04:09)
17. Avatar – War (07:43)
دانلود 100 موسیقی برتر تاریخ سینما – بخش دوم (Part 1)
دانلود 100 موسیقی برتر تاریخ سینما – بخش دوم (Part 2)
توجه داشته باشید که: باید هر دو پارت را دانلود نموده و سپس آن ها را از حالت فشرده خارج نمایید
ترانه های منتخب سری 26
بخش دانلود
ترانه های منتخب سری 7
دانلود با کیفیت عالی MP3 320/Kbps
Mehdi Moghadam Ft Farshad Shakouri – Dardo Del
Mohsen Chavoshi – Dooset Dashtam
.
دانلود با کیفیت مناسب MP3 128/Kbps
Mehdi Moghadam Ft Farshad Shakouri – Dardo Del
Mohsen Chavoshi – Dooset Dashtam
ترانه های منتخب سری 10
100 موسیقی برتر تاریخ سینما – بخش اول
مجموعه 100 موسیقی برتر تاریخ سینما ، شامل برترین موسیقی های اصلی یا موسیقی زمینه فیلم های تاریخ سینما می باشد
مجموعه ای ارزنده از بهترین های موسیقی فیلم و همچنین برترین فیلم ها
شامل برترین و مشهورترین آثار از بزرگترین آهنگسازان موسیقی فیلم
هنرمند: Various Artists
آلبوم: 100 موسیقی فیلم برتر تاریخ سینما – بخش اول
ژانر: Score / Soundtrack
سال تولید: 2007
فرمت: MP3
کیفیت: 320kbps
حجم: 836MB
مدت زمان: 6:05:33
Tracklist:
CD1
01. 20th Century Fox Fanfare And Cinemascope Extension (00:21)
02. Gone With The Wind (Tara’s Theme) (04:20)
03. Casablanca (As Time Goes By) (03:05)
04. The Third Man (The Harry Lime Theme) (02:21)
05. High Noon (Do Not Forsake Me Oh My Darlin’) (02:31)
06. The Dambusters (03:53)
07. The Man With The Golden Arm (Main Theme) (01:50)
08. Around The World In 80 Days (03:25)
09. The Bridge On The River Kwai (Colonel Bogey) (04:08)
10. The Big Country (02:52)
11. North By Northwest (03:21)
12. Ben-Hur (Parade Of The Charioteers) (03:38)
13. A Summer Place – Young Love (02:17)
14. The Magnificent Seven (04:52)
15. Psycho (Main Theme/Murder) (03:00)
16. Exodus (Overture) (04:23)
17. Breakfast At Tiffany’s (Moon River) (03:11)
CD2
18. Lawrence Of Arabia (Overture) (04:24)
19. Hatari (Baby Elephant Walk) (02:25)
20. Dr. No (The James Bond Theme) (01:56)
21. The Pink Panther (03:01)
22. The Great Escape (02:17)
23. 633 Squadron (02:58)
24. Zorba The Greek (Zorba’s Dance) (04:21)
25. Doctor Zhivago (Lara’s Theme) (03:17)
26. Born Free (02:34)
27. The Good, The Bad And The Ugly (Main Title) (02:52)
28. Casino Royale (02:33)
29. The Thomas Crown Affair (The Windmills Of Your Mind) (03:00)
30. Bullitt (Main Theme) (02:39)
31. Romeo And Juliet (Love Theme) (02:43)
32. 2001: A Space Odyssey (01:51)
33. Twisted Nerve Main Theme (01:30)
CD3
34. Once Upon A Time In The West ( (06:08)
35. Midnight Cowboy (04:00)
36. Butch Cassidy And The Sundance Kid (Raindrops Keep Fallin’ On My Head) (03:11)
37. Love Story (Instrumental) (04:48)
38. Dirty Harry (03:13)
39. Summer Of ’42 (03:38)
40. The Godfather (Speak Softly Love) (02:45)
41. Deliverance (Dueling Banjos) (03:06)
42. The Exorcist (Tubular Bells) (03:30)
43. Jaws (02:16)
44. Barry Lyndon (Sarabande) (04:08)
45. Taxi Driver (03:21)
46. Rocky – Gonna Fly Now (Vocal) (02:54)
47. Star Wars: A New Hope (04:38)
48. Close Encounters Of The Third (06:43)
49. The Deer Hunter (Cavatina) (03:18)
50. Superman (04:15)
CD4
51. Star Trek: The Motion Picture End Titles (02:09)
52. Somewhere In Time (06:13)
53. Chariots Of Fire (03:32)
54. Raiders Of The Lost Ark (The Raiders March) (02:07)
55. E.T. The ExtraTerrestrial (Bicycle Chase & End Credits) (04:41)
56. Merry Christmas, Mr. Lawrence (04:44)
57. The Natural (05:37)
58. Once Upon A Time In America (Deborah’s Theme) (04:45)
59. Back To The Future (Main Theme) (03:27)
60. Out Of Africa (04:28)
61. Jean De Florette (03:25)
62. The Mission (Gabriel’s Oboe) (02:21)
63. Cinema Paradiso Love Theme (03:34)
64. Batman (03:07)
65. Dances With Wolves (The John Dunbar Theme) (02:30)
66. Edward Scissorhands (Main Title) (02:35)
CD5
67. Ghost (Unchained Melody) (03:43)
68. Robin Hood: Prince Of Thieves (03:03)
69. 1492: Conquest Of Paradise (05:07)
70. The Last Of The Mohicans (02:39)
71. Jurassic Park Suite (06:00)
72. True Romance – You’re So Cool (03:45)
73. The Piano – The Heart Asks Pleasure First (03:45)
75. Il Postino (04:38)
76. The Shawshank Redemption End Titles (03:41)
77. Braveheart End Titles (04:39)
78. William Shakespeare’s Romeo And Juliet (The Balcony Scene) (05:42)
79. The English Patient – As Far As Florence/Rupert Bear (04:08)
80. Dragonheart (Main Themes) (04:32)
81. Airforce One (Main Title) (01:50)
82. Titanic – My Heart Will Go On (Instrumental) (05:04)
83. Saving Private Ryan – Hymn To The Fallen (06:04)
CD6
84. Eyes Wide Shut (Waltz No.2 From Jazz Suite No.2) (03:53)
85. American Beauty – Any Other Name (03:54)
86. Star Wars: The Phantom Menace (Duel Of The Fates) (04:09)
87. Gladiator – Now We Are Free (Vocal) (04:26)
88. The Lord Of The Rings: The Fellowship Of The Ring – The Fellowship (05:52)
89. Harry Potter And The Philosopher’s Stone (Hedwig’s Theme) (04:51)
90. Spiderman (Main Theme) (04:48)
91. Pirates Of The Caribbean: The Curse Of The Black Pearl (04:37)
92. The Girl With The Pearl Earring (Griet’s Theme) (04:22)
93. Les Choristes – Les Choristes (01:30)
94. Passion Of The Christ (Resurrection) (04:57)
95. Memoirs Of A Geisha (Sayuri’s Theme & End Credits) (05:09)
96. Munich – Prayer For Peace (04:19)
97. The Chronicles Of Narnia: The Lion, The Witch And The Wardrobe – Only The Beginning Of The Adventure (04:50)
98. Wallace And Gromit (Theme And Chase) (03:31)
99. Brokeback Mountain Suite (04:09)
100. The Da Vinci Code (Chevaliers De Sangreal) (04:09)
دانلود 100 موسیقی برتر تاریخ سینما – بخش اول (Part 1)
دانلود 100 موسیقی برتر تاریخ سینما – بخش اول (Part 2)
توجه داشته باشید که: باید هر دو پارت را دانلود نموده و سپس آن ها را از حالت فشرده خارج نمایید
ترانه های منتخب سری 29
بخش دانلود
- دانلود کل آهنگ ها در یک فایل زیپ با لینک مستقیم - 60 مگابایت
دانلود آهنگ ها به صورت تک تک و مجزا (برای مشاهده لیست روی لینک کلیک کنید)
✓ موسیقی های برگزیده آلبوم : موسیقی اول | موسیقی دوم | موسییقی سوم
ترانه های منتخب سری 16
.
دانلود با کیفیت عالی MP3 / 320 Kbps
دانلود کل آهنگ ها به صورت یک جا
Ali Zarei – Cheshmaye Dar Bedar
Ali Zibaei (Ali Takta) – Mano Del
Alireza Roozegar – Vaght Haye Khali
Alireza Talischi – To Kenare Oon Khoshi
Emad Talebzadeh – Khabe Boland
Fereydoun Asraei – Saze Baroon
Ghasem Afshar – Nagoo Nemisheh
Mohammad Esfahani – Zarrin Kolah
Sohrab Pakzad – Aroom Aroom Ey Khoobe Man